شما در این کتاب خواهید دید که چگونه میتوانید بر اعمال و انگیزههای فردی شخص تمرکز کنید. کتاب قدرت بخشیدن نوشتهی عظیم جمال و هاروی مک کینون، حاوی درسی فوقالعاده ارزشمند است: هرچه بیشتر ببخشید، بیشتر به دست میآورید. همچنین کمکتان میکند موهبتهایی را کشف کنید که از آن شماست تا پیشکش کنید.بخشیدن باعث ایجاد رابطهای نمادین میشود؛ به هر دو طرف سود میرساند. گیرندهها از بخششهای شما سود میبرند و شما خود در اثر بخشنده بودن سود میبرید. بعضی اوقات میتوانید مزایای بخشش خود را، به راحتی و به صورت آنی مشاهده کنید. در دیگر مواقع ممکن است مزایای نهایی عمل شما، سالها بعد معلوم شود. عمل شما میتواند کمک به بیماران، تأمین مالی طرحی برای موسسهی خیریهی مورد علاقهتان یا کمک به بچهای برای یادگیری چیزی ارزشمند باشد. شما هرچه ببخشید از جمله زمان، پول یا تلاش شما، اثری مثبت خواهد داشت.
ما در دنیایی سرشار از خشونت، درد و رنج انسانی، و انهدام زیستمحیطی به سر میبریم. ما بهعنوان موجوداتی دلسوز، چه کاری از دستمان برمیآید تا به التیام زخمهای دیگران و کاهش درد و رنج آنها کمک کنیم؟ برای التیام زخمهای خود و کاهش عذاب خویش چه کاری از دستمان برمیآید؟
ما میتوانیم ببخشیم. هر کسی چیزی برای بخشیدن دارد: زمان، پول، خِرَد، عشق، یا انواع و اقسام چیزهای دیگر.
میتوانیم از طریق بخشیدن معجزه کنیم. بخشیدن تفکرات، مهارتها و منابع میتواند دنیای ما را بهطور چشمگیری بهتر کند. در هر شرایطی میتوانیم تأثیری مثبت بر زندگی دیگران داشته باشیم. آیا تا بهحال این ضربالمثل را شنیدهاید: «ما فقط یک نفر در دنیا هستیم. ولی میتوانیم برای یک نفر یک دنیا باشیم؟» هر یک از ما، اگر بخواهیم، میتوانیم به دیگران امید، عشق و التیام ببخشیم. و ممکن است اولین فردی که باید به او ببخشید خود شما باشد.
ما معتقدیم که بخشیدن یک نیاز ضروری انسانی است؛ نیازی که هم به گیرنده و هم به دهنده سود میرساند. وقتی زنده هستیم، بخشیدن ما را ارضا میکند و از استعدادهای ذاتی ما بهرهبرداری میکند. اثر مثبت بخشیدن، تا مدتها پس از مرگ ما باقی میماند، چون ما در خاطرات و احساسات خوب دوستان، خانواده و جامعهمان به زندگی ادامه میدهیم.
اگر روزی گمان کردید بخشیدن شما تأثیری ندارد، لطفاً کارلی را به یاد بیاورید.
کارلی، در سهسالگی بچهای کاملاً سالم بود. سپس روزی تب شدید کرد. پدر و مادرش، راس و لینت، او را به بیمارستان بردند و فهمیدند سرطان دارد.
هنگامیکه دورهی درمان را شروع کردند، دعا كردن تنها کاری بود که از دست پدر و مادرش برمیآمد. سپس، نزدیکیهای پایان دهماه شیمیدرمانی، مادربزرگ کارلی او را غافلگیر کرد. او از مؤسسهی «یک آرزو بکن»خواست آرزوی کارلی را برآورده کند. این مؤسسه، بزرگترین سازمان برآورندهی آرزوها در دنیا است، تنها با یك هدف و آن هم: برآوردن آرزوهای بچههای مبتلا به بیماریهای لاعلاج.
سه هفته قبل از اینکه کارلی به آرزویش برسد، که رفتن به دنیای دریا بود، ذاتالریه و آنفلوآنزا گرفت. شش روز بعد، در کُما فرو رفت. پزشکها به پدر و مادرش گفتند او بیستدرصد شانس زنده ماندن دارد. کارلی بدتر شد. پس از هفدهروز در همان وضعیت، 98 درصد ظرفیت ششهایش را از دست داد. او فلج شد و سیزده لوله به بدن نحیفش وصل کردند. پزشکها به پدر و مادرش گفتند تا آخر هفته زنده نمیماند. راس بعدها به یاد آورد: «فکر نمیکنم کسی بتواند مجسم کند، شنیدن این خبر چقدر وحشتناک بود. بچهمان در حال مرگ بود.»
پرستارها که به آنها گفته بودند روز جمعه، در پایان نوبت کاری خود، با کارلی خداحافظی کنند، وقتی دوشنبهصبح دیدند کارلی هنوز آنجا بود یکه خوردند. اما معجزهای رخ داده بود. کارلی به هوش آمده بود. نصف وزن بدن خود را از دست داده بود، ولی زنده بود. دوازده روز بعد، او را سوار هواپیما کردند تا بهسوی دنیای دریا پرواز کند. او میرفت تا به آرزویش که شنا کردن با دلفینها بود برسد. هنگامیکه پس از دو هفته برگشت، آنقدر توانایی داشت که به آغوش مادربزرگش بپرد. بهبود کارلی متحیرکننده بود.
امروز، کارلی بچهای سرحال و پرانرژی است. راس معتقد است که یکی از خوشبختترین افراد روی زمین است، زیرا به بچهی رو به مرگش حیات دوباره بخشیده شد، و میگوید: «من اعتقاد دارم علتش این است که او بهقدری خواهان آرزویش بود که برای رسیدن به آن از بهشت برگشت. وقتی شما بهاندازهی کارلی مریض شوید، تنها آرزوست که میتواند شما را از بستر بیماری بیرون بیاورد؛ چیزی که بهشدت خواهان آن باشید.
من میدانم ما خوشاقبال بودیم، زیرا بچههای زیادی فرصت نخواهند یافت عمری طولانی داشته باشند. اما آنها میتوانند به مهمترین آرزوی خویش دست یابند. من بهعنوان پدری که نزدیک بود بچهاش را از دست بدهد، میتوانم به شما بگویم که میتوانید هدیهای خارقالعاده و بسیار مهم به دیگران بدهید.»
آرزوی کارلی برآورده شد، زیرا تقریباً هفت هزار خَیّر سخاوتمند برای مؤسسهی «یک آرزو بکن» پول فرستادند. آنها اصلاً کارلی را ندیده بودند. آنها بدون اطلاع از داستان او، این پول را دادند، به امید اینکه فقط به بچهای مریض کمک کنند، و عمری دوباره به او هدیه دادند. اینک راس و همسرش از طریق انجام فعالیتهای داوطلبانه برای این مؤسسه جبران میکنند. آنها مرتب ماجرای قدرتِ بخشیدن خود را با دیگران درمیان میگذارند تا برای بچههای بیشتری پول جمع کنند.
ماجرای کارلی نشان میدهد که شما قدرت بخشیدنِ شادی و شاید زندگی را به بچهها در جامعهی خود یا هزاران فرسنگ دورتر دارید. این كار مستلزم قدرت اراده و رشادت شماست.
میلیونها میلیون داستان راجع به هدایای تغییردهندهی زندگی وجود دارد که افراد سخاوتمندانه به دیگران بخشیدهاند.
برخی هدایا شامل پول و برخی شامل زمان میشوند؛ همگی مستلزم محبت و شفقت هستند.
ما امیدواریم با این کتاب، شما را ترغیب کنیم بخشیدن را آغاز کنید یا هماكنون بر مقدار بخشش خود بیفزایید، چون ما بهراستی ایمان داریم که شما، و نیز دیگران، بسیار سود خواهید کرد.
دیدگاه خود را بنویسید