کلمۀ «فیزیک» که عنوان این اثر است حرفنگاریِ عنوان یونانی آن است، نه ترجمۀ آن. ترجمۀ درست آن «در طبیعت» است. بیش از یک سوم همۀ نوشتههای ارسطو ذیل این عنوان کلّی «در طبیعت» جای میگیرد. رسالۀ فیزیک مشتمل بر هشت کتاب است و در واقع فقط دو کتاب اوّل آن است که مقدّمهای کلّی بر تحقیق دربارۀ طبیعت است. در کتاب اوّل، ارسطو دربارۀ چیزی بحث میکند که خود آن را «مبادی» موضوعات طبیعی میخواند، و این، اندکی بعد، به صورت تحلیلی در میآید دربارۀ مبادی حرکت، نه تنها حرکت «طبیعی»، بلکه هر نوع حرکتی. در کتاب دوم شروع میکند به توضیح این معنی که چرا باید چنین باشد: به عقیده او، طبیعت را باید مبدأ حرکت دانست، ولی حرکت از نوعی خاصّ. ارسطو، به خصوص در این کتاب، و تا اندازهای هم در کتاب اوّل، میخواهد ما را، نه فقط با چیزی که آن را فیزیک مینامیم، بلکه با علم طبیعی به طور کلّی، از جمله زیستشناسی، آشنا کند.
نظریهای که در این کتاب دربارۀ طبیعت و تغییر عرضه شده، دستکم در کلّیات آن، به مدتی نزدیک به هجده قرن مقبول بیشتر دانشمندان و فیلسوفان بود و از سوی دیگر از سدۀ هفدهم میلادی تاکنون به عنوان نظریهای شناخته میشود که ظهور فیزیک جدید بیاعتباری آن را نشان داده است.
بخش هایی از متن کتاب
ارسطو عقیده دارد که فرق چیزهای طبیعی با چیزهای غیرطبیعی در این است که چیزهای طبیعی مبدأ رفتار خود را در خود دارند، و او این مبدأ را «طبیعت» چیز میخواند، و این نوع «طبیعت» تنها طبیعتی است که او به آن اعتقاد دارد، یعنی طبیعت این یا آن چیز جزئی (مثلاً او اعتقاد ندارد که طبیعت را میتوان نیرویی غیرشخصی دانست که حرکت منظّم کلّ جهان را سامان میدهد). او بر آن است که مادّه یک چیز و صورت آن در طبیعت آن مشارکت دارند، و ظاهر عقیده ندارد که چیز دیگری در آن مشارکت داشته باشد.
دیدگاه خود را بنویسید