کتاب نبرد من نوشته آدولف هیتلر ترجمه عنایت (نسخه کامل مطابق با چاپ 1344) ؛ کتاب نبرد من بیانگر اندیشههای سیاسی هیتلر و ناسیونال سوسیالیسم میباشد. هیتلر در سال ۱۹۲۴ هنگامی که در قلعه لندربرگ زندانی بود بخش نخست کتاب را با دیکته کردن جملات به منشی خود رودلف هس به وجود آورد. بخش دوم، پایان همان سال پس از آزادی زودهنگام او از زندان نوشته شد. پس از به قدرت رسیدن حزب ناسیونال سوسیالیسم در آلمان و تشکیل «رایش سوم» "نبرد من" به کتاب مقدس حکومت نازی تبدیل شد و حزب در هر فرصتی، از جمله در مراسم ازدواج و اخذ مدرک دیپلم، آن را در میان مردم پخش میکرد و پیر و جوان را به خواندن آن فرا میخواند. در سال ۱۹۴۳، بیش از ۱۰ میلیون نسخه از این کتاب در آلمان پخش شد.کتاب نبرد من تنها کتابی است که انتشار آن در آلمان ممنوع است. آدولف هیتلر در این کتاب دیدگاههای خود را بیان کرده، اثری که مبنای برپایی حزب ناسیونالیسم (نازی) شد و جهان را درگیر مصیبتی همهگیر کرد..این نسخه اولین , معروفترین و کاملترین ترجمه از کتاب نبرد من هیتلر می باشد که توسط عنایت ترجمه و انتشارات جاویدان آن را منتشر کرده است.
محصولات مرتبط
معرفی کتاب نبرد من نوشته آدولف هیتلر
کتاب نبرد من تنها کتابی است که انتشار آن در آلمان ممنوع است. آدولف هیتلر در این کتاب دیدگاههای خود را بیان کرده، اثری که مبنای برپایی حزب ناسیونالیسم (نازی) شد و جهان را درگیر مصیبتی همهگیر کرد.
کتاب نبرد من (My Struggle) در آلمان نازی پس از انجیل پرفروشترین کتاب آلمان وقت بوده و برای سالها در مدارس آلمان تدریس میشد.
«نبرد من» مانیفست اندیشههای تمامیت خواهانهی هیتلر است. اما چرا این سرجوخه سابق ارتش آلمان که اندکی ذوق نقاشی هم داشت به چنین افکاری ره جست؟
پارهى نخست این کتاب زمانى نوشته شد که آدولف هیتلر (Adolf Hitler) در دژى نظامى در باواریا زندانى بود. او چگونه راهى آن دژ شد و به چه دلیل؟ پاسخ به این پرسش مهم است، زیرا این کتاب با رویدادهایى سروکار دارد که نویسنده را دچار این گرفتارى کرد و به این دلیل که نویسنده زیر فشارهاى عاطفى ناشى از وقایع تاریخى روزگار خود این کتاب را نوشته است. آن زمان، دورهى خارى و تحقیر آلمان و تا حدودى ادامهى رویدادهایى بود که کمابیش در یک قرن گذشته رخ داده بود؛ این دوره از هنگامى آغاز مىشود که ناپلئون امپراطورى کهن آلمان را تکهپاره کرد و سربازان فرانسوى تقریبآ سراسر آلمان را به اشغال درآوردند.
پارۀ دوم این کتاب پس از آزادی زودهنگام هیتلر از زندان نوشته شد. با قدرت گرفتن ناسیونال سوسیالیستها در آلمان، فروش و توزیع نبرد من نیز رواج گرفت. از اواسط دهه ۱۹۳۰ کتاب هیتلر به خرج دولت به زوجهای تازه ازدواج کرده هدیه میشد، فروش نسخههای دست دوم کتاب ممنوع بود و تدریس آن در مدرسهها به عنوان جزئی از برنامهٔ تبلیغاتی حزب ناسیونال سوسیالیست از همین دوران آغاز شد. از این کتاب تا پایان جنگ دوم جهانی نزدیک به یازده میلیون نسخه انتشار یافت که بخش اعظم آن یا رایگان توزیع، یا به اجبار خریداری شده بود.
در بخشی از کتاب نبرد من میخوانیم:
حکومت غولآساى ایالات متحد امریکا، با منابع و ذخایر عظیم خاک بکرش، به مراتب آسیبناپذیرتر از رایش آلمان در محاصره است. اگر روزى برسد که تاسى که سرانجام سرنوشت ملتها را معین مىکند در آن کشور ریخته شود، انگلستان اگر تنها بماند سرنوشتى محکوم به مرگ خواهد داشت. بنابراین، انگلستان مشتاقانه دست خود را به سوى عضوى از نژاد زرد دراز خواهد کرد و وارد اتحادى خواهد شد که شاید از نظر نژادى نابخشودنى باشد؛ اما از لحاظ سیاسى نمودار یگانه امکان تحکیم جایگاه جهانى بریتانیا در برابر تحولات شدید و توانفرسایى است که در قارهى امریکا روى مىدهد.
هیتلر کیست و چه کارهایی کرد؟
هیتلر در یک نگاه
- هیتلر در اتریش به دنیا آمد.
- او در ابتدا قصد تحصیل در آکادمی هنر را داشت اما هر دو بار درخواستش رد شد.
- سیاستهای ضدیهودی او موجب مرگ بیش از ۶ میلیون یهودی شد.
- این تعداد حدود دو سوم جمعیت یهودیان اروپا را تشکیل میدادند.
- برنامههای او سبب به راه افتادن جنگ جهانی دوم بود.
- او پس از شنیدن خبر مرگ موسولینی و احتمال شکست آلمان، فردای ازدواجش با اوا براون خودکشی کرد.
بسیاری از مردم جهان هیتلر را با رژیم نازی و نسلکشی یهودیان میشناسند. در این مقاله کمی بیشتر با هیتلر و شخصیت او آشنا شویم.
آدولف هیتلر (Adolf Hitler) صدراعظم آلمان نازی بین سال ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۵ بود. در زمان دیکتاتوری او، سیاستهای نظامی جدیدی آغاز شد که پیامد آن جنگ جهانی دوم و مرگ حداقل ۱۱ میلیون نفر بود. مرگ هیتلر بر اثر خودکشی در زمان جنگ به رژیم فاشیستی او پایان داد. اگر به تاریخ علاقهمندید یا مسافر تور آلمان هستید، این مقاله را تا انتها مطالعه کنید.
آدولف هیتلر که بود؟
آدولف هیتلر در ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ در اتریش متولد شد و از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ صدراعظم آلمان بود. او به عنوان یک دیکتاتور و رهبر حزب نازی فعالیت میکرد. سیاستهای هیتلر به جنگ جهانی دوم منجر شد.
خانواده
آدولف چهارمین فرزند در بین شش بچهی خانواده بود. او از بچگی مدام با پدر خشن خود درگیر بود. پدر او بعدها هم با علاقهی هیتلر به هنر به عنوان یک حرفه مخالفت میکرد. آدولف بعد از مرگ برادر کوچکترش ادموند در سال ۱۹۰۰، گوشهگیر و منزوی شد.
آدولف هیتلر جوان
هیتلر خیلی زود به ناسیونالیسم آلمانی علاقهمند شد و سلطهی امپراطوری اتریش-مجارستان را نمیپذیرفت. این ناسیونالیسم در کل زندگی، نیروی محرکهی هیتلر بود. در سال ۱۹۰۳، پدر او ناگهان درگذشت و دو سال بعد مادرش به او اجازه داد مدرسه را ترک کند. بعد از مرگ مادر در دسامبر سال ۱۹۰۷، هیتلر به وین رفت و به عنوان یک کارگر معمولی شروع به کار کرد. او نقاشی آبرنگ نیز انجام میداد. او دو بار برای ثبت نام در آکادمی هنرهای زیبا تلاش کرد و هر بار درخواستش رد شد.
او که بیرون از یتیمخانه با کمبود پول مواجه شده بود و از فروش کارت پستال پول زیادی در نمیآورد، مجبور به زندگی در پناهگاه بیخانمانها شد. هیتلر خود به این سالها به عنوان دورانی که اولین انگیزههای ضدیهودی درونش شکل گرفت، اشاره کرده است. با این وجود هنوز روی صحت این ادعا کمی شک وجود دارد.
هیتلر در سال ۱۹۱۳ به مونیخ نقل مکان کرد. در آغاز جنگ جهانی اول او برای خدمت در ارتش آلمان اقدام کرد و در اوت سال ۱۹۱۴ علیرغم اینکه یک شهروند اتریشی بود، درخواستش پذیرفته شد. اگر چه او بیشتر زمانش را دور از خط مقدم سپری کرد اما در برخی جنگهای مهم نیز حضور داشت و در نبرد سُم زخمی شد. او به خاطر شجاعتش پاداش گرفت و یک صلیب آهنی درجه یک و نشان زخم سیاه را دریافت کرد. اوقات هیتلر به خاطر فروپاشی تلاشهایشان در جنگ تلخ شد و این تجربه، وطنپرستی آلمانی او را تقویت کرد. تسلیم شدن آلمان در سال ۱۹۱۸ او را شوکه کرد و او نیز مانند سایر ناسیونالیستهای آلمانی اعتقاد داشت که ارتش آلمان مورد خیانت رهبران غیرنظامی و مارکسیستها قرار گرفته است. او عهدنامه ورسای و به ویژه خلع سلاح نیروهای نظامی سرزمین راین و پذیرفتن مسئولیت آغاز جنگ توسط آلمان را بسیار تحقیرآمیز میدید.
آلمان نازی
بعد از جنگ جهانی اول، هیتلر به مونیخ بازگشت و کار در ارتش آلمان را ادامه داد. او به عنوان افسر جاسوس، فعالیتهای حزب کارگر آلمان را زیر نظر داشت و بسیاری از ایدههای ضد یهودی، ناسیونالیستی و ضد مارکسیستی موسس این حزب؛ آنتون درکسلر را پذیرفت. در سپتامبر سال ۱۹۱۹ هیتلر خود به این حزب پیوست. حزب کارگر یا دی.اِی.پی نامش را به اِن.اس.دی.اِی.پی یا بهطور خلاصه نازی تغییر داده بود. هیتلر شخصاً پرچم حزب نازی را طراحی کرد و نماد سواستیکا یا همان صلیب شکسته را در یک دایرهی سفید روی زمینه قرمز بر روی پرچم قرار داد. او خیلی زود به خاطر سخنرانیهای تندش علیه عهدنامه ورسای، سیاستمداران رقیب، مارکسیستها و یهودیان بدنام شد. در سال ۱۹۲۱ هیتلر جای درکسلر را به عنوان رئیس حزب گرفت.
سخنرانیهای پرشور هیتلر شروع به جذب مخاطبانی مشخص کرد. پیروان اولیهی او از جمله کاپیتان ارتش؛ ارنست روم و رئیس سازمان شبه نظامی نازی؛ اشتورم آبتایلونگ، امنیت ملاقاتها را تامین و اغلب به مخالفان سیاسی حمله میکردند.
کودتای بیر هال
هیتلر و سازمانش در هشتم نوامبر سال ۱۹۲۳ به یک گردهمایی عمومی با حضور نخست وزیر باواریا؛ گوستاو کار در مونیخ حمله کردند. هیتلر اعلام کرد که انقلاب ملی آغاز شده و ادعای تشکیل یک دولت جدید را مطرح کرد. بعد از یک درگیری کوتاه که به مرگ و میر زیادی منجر شد، این کودتا که به کودتای بیر هال (Beer Hall Putsch) معروف شد، شکست خورد. هیتلر بازداشت و به خاطر خیانتی که به کشور کرد به ۹ ماه حبس محکوم شد.
ماین کامپف
هیتلر در دوره حبسی که در سال ۱۹۲۴ سپری میکرد، قسمت اعظم اولین جلد از کتاب زندگینامه و بیانیهی سیاسیاش به نام ماین کامپف (Mein Kampf) یا نبرد من را نوشت. اولین جلد این کتاب در سال ۱۹۲۵ منتشر شد و جلد دومش نیز در سال ۱۹۲۷ بیرون آمد. این دو جلد خلاصه و سپس به ۱۱ زبان ترجمه شد و تا سال ۱۹۳۹ بیش از پنج میلیون نسخه فروش داشت. این کتاب پر از پروپاگاندا و دروغ بود و نقشههای هیتلر برای تبدیل جامعه آلمانی به یک واحد یکپارچه بر اساس نژاد را ترویج میکرد.
در جلد اول، هیتلر جهانبینی ضد یهودی و تعصب آریایی خود را در کنار احساس خیانتی که از نتیجه جنگ جهانی اول داشت، مطرح میکرد و مخاطب را به انتقامگیری از فرانسه و توسعهی سرزمین تا روسیه تحریک میکرد. جلد دوم نیز نقشهی او برای بهدست آوردن و حفظ قدرت را توضیح میداد. این کتاب که اغلب غیرمنطقی و پر از غلطهای دستوری است، بسیار محرک و توطئهآمیز بود و برای بسیاری از آلمانیهایی که از نتیجه جنگ جهانی اول ناراضی بودند و احساس آوارگی میکردند خوشایند و جذاب به نظر میرسید.
دستیابی به قدرت
رکود اقتصادی بزرگ در آلمان با میلیونها بیکار، برای هیتلر یک موقعیت سیاسی فراهم کرد. آلمانیها نسبت به جمهوری پارلمانی مردد بودند و به گزینههای افراطی علاقهی زیادی نشان میدادند. در سال ۱۹۳۲ هیتلر برای ریاست جمهوری در برابر فون هیندنبرگ هشتاد و چهار ساله به رقابت پرداخت. او در هر دو دور انتخابات دوم شد و در دور نهایی بیش از ۳۶ درصد آرا را به خود اختصاص داد. نتایج این انتخابات هیتلر را به یک نیروی سیاسی قوی در آلمان تبدیل کرد. هیندنبرگ با بیمیلی قبول کرد هیتلر را به عنوان صدراعظم منصوب کند تا تعادل سیاسی در کشور برقرار شود.
هیتلر از موقعیت خود به عنوان صدر اعظم استفاده کرد تا یک دیکتاتوری قانونی به وجود بیاورد. فرمان آتش رایستاگ که بعد از یک تیراندازی مشکوک در مجلس صادر شد، حقوق اولیه را به حالت تعلیق درآورد و اجازه بازداشت بدون محاکمه را صادر کرد. هیتلر همچنین به مهندسی مسیر قانون اختیار که به موجب آن کابینه برای چهار سال بدون نظارت مجلس قدرت قانونگذاری پیدا میکرد، پرداخت.
هیتلر و متحدان سیاسیاش بعد از به دست آوردن کنترل کامل روی قوای مقننه و مجریه، اقدام به یک سرکوب سازماندهی شده در برابر مخالفان سیاسی باقیمانده کردند. در پایان ماه جون سایر حزبها مرعوب و متلاشی شدند. در چهاردهم ژوئیه ۱۹۳۳، حزب نازی هیتلر تنها حزب سیاسی قانونی آلمان اعلام شد. در اکتبر همان سال، هیتلر دستوربیرون آمدن از لیگ ملتها را داد.
شب دشنههای بلند
نیاز سازمان هیتلر برای قدرت سیاسی و نظامی بیشتر به شب دشنههای بلند منجر شد. در فاصله ۳۰ ژوئن تا دوم ژوئیه سال ۱۹۳۴، مجموعهای از جنایات اتفاق افتادند که در آن روم؛ یکی از رقبای هیتلر به همراه سایر رهبران نازی و تعدادی از دشمنان سیاسی هیتلر در نقاط مختلف آلمان به قتل رسیدند.
روز قبل از مرگ هیندنبرگ در اوت سال ۱۹۳۴، کابینه قانونی مبنی بر لغو ریاست جمهوری به تصویب رساند که قدرت را از او و صدر اعظم میگرفت. با تمام این اقدامات هیتلر رئیس دولت، رهبر و صدراعظم میشد. او به عنوان رئیس دولت، فرمانده ارشد نیروهای نظامی نیز به حساب میآمد.
هیتلر؛ یک گیاهخوار
محدودیتهای غذایی انتخابی هیتلر شامل ممنوعیت الکل و گوشت بود. این تعصب او با باورش نسبت به برتری نژاد آریایی تقویت میشد و او آلمانیها را تشویق به پاک نگه داشتن بدنشان از چیزهای ناپاک میکرد. او حتی یک کمپین ضد سیگار هم در سرتاسر کشور به راه انداخت.
قوانین و مقررات هیتلر علیه یهودیان
از سال ۱۹۳۳ تا آغاز جنگ در سال ۱۹۳۹، هیتلر و رژیم نازیاش صدها قانون و مقررات برای محدود کردن و حذف یهودیان از اجتماع تصویب کردند. این قوانین ضدیهودی در تمام سطوح دولت صادر شد و تعقیب قانونی یهودیان را جزو سوگندهای نازی قرار داد.
در اول آوریل سال ۱۹۳۳ هیتلر کسب و کارهای یهودی را تحریم ملی کرد. این اقدام با قانون بازیابی خدمات شهری حرفهای در هفتم همان ماه، یهودیان را از خدمات دولتی محروم میکرد. این قانون یکی از اقدامات نازی برای حذف یهودیان و غیرآریاییها از تمام ارگانها، مشاغل و نهایتاً تمام جنبههای زندگی عمومی بود.
قوانین بعدی شامل محرومیت دانشجویان و دانش آموزان یهودی و محدودیت کار یهودیان در حرفههای پزشکی و قانونی بود. همچنین مدرک مشاوران مالیاتی یهودی نیز باطل شد. دفتر اصلی نشریهی اتحادیه دانشجویی آلمان نیز مردم را به اقدام علیه روح غیرآلمانی دعوت کرد و بیش از ۲۵ هزار کتاب غیرآلمانی را آتش زد. در سال ۱۹۳۴، بازیگران یهودی دیگر حق حضور در فیلم و تئاتر را نداشتند.
در ۱۵ سپتامبر سال ۱۹۳۵، قوانین نورمبرگ معرفی شدند. در این قانون عنوان شده بود هر کسی که سه تا چهار نسل قبلش یهودی باشد یهودی به حساب میآید ولو این که فرد خود را غیریهودی یا از مذهبی دیگر بداند. این قوانین همچنین شامل قانون حفاظت از خون آلمانی و افتخار آلمانی نیز میشد که ازدواج بین یک آلمانی یهودی و غیریهودی را ممنوع اعلام میکرد. قانون شهروندی رایش نیز تمام غیرآریاییها را از مزایای شهروندی آلمان محروم میکرد.
هیتلر و رژیمش در سال ۱۹۳۶ در زمان میزبانی از بازیهای المپیک تابستانی و زمستانی صدای سخنان و عملیات ضدیهودی خود را ساکت کردند تا در سکوی جهانی مورد قضاوت قرار نگیرند و تاثیر منفی روی صنعت گردشگری نداشته باشند. بعد از بازیهای المپیک مبارزات ضدیهودی نازی افزایش یافت و آریایی کردن کسب و کارهای یهودی نیز ادامه یافت. تمام محرومیتهای ذکر شده با قوانینی مانند الزام حمل کارت شناسایی در پاییز سال ۱۹۳۸ کامل شدند.
کریستالناخت
در نهم و دهم نوامبر سال ۱۹۳۸، موجی از کشتارهای خشن ضدیهودی در آلمان، اتریش و بخشیهایی از زودیتنلند به راه افتاد. نازیها کنیسهها را ویران کرده و به خانه، مدارس و کسب و کارهای یهودیان حمله کردند. در این موج نزدیک به ۱۰۰ یهودی به قتل رسیدند. این شب که به کریستالناخت (Kristallnacht) یا شب شیشههای شکسته معروف شد، خشونت و وحشیگری نازیها در برابر یهودیان را به سطح بالاتری کشاند. تقریباً ۳۰ هزار نفر از یهودیان بازداشت شده و به کمپهای متمرکز فرستاده شدند و تمام این اقدامات خبر از آیندهی شومتری میداد.
پیگرد قانونی همجنسگراها و معلولین
سیاستهای اصلاح نژادی هیتلر، کودکان دارای معلولیت فیزیکی و ذهنی را نیز هدف گرفت و سپس به سراغ کشتار سریع بزرگسالان معلول نیز رفت. رژیم او بین سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ بیش از ۱۰۰ هزار مرد همجنسگرا را نیز دستگیر کرد و به کمپهای متمرکز فرستاد. در این کمپها زندانیان همجنسگرا موظف به داشتن علامتهای مشخصی بودند زیرا نازیها این امر را یک جرم و بیماری میدانستند.
هیتلر چگونه مرد؟
هیتلر در اوایل سال ۱۹۴۵ فهمید که آلمان به زودی جنگ را میبازد. شوروی توانسته بود نیروهای آلمان را به اروپای غربی هدایت کند و متفقین از سمت غرب به سمت آلمان پیشروی میکردند. در نیمه شب ۲۹ آوریل، هیتلر با اِوا براون ازدواج کرد. در همین زمان او از اعدام دیکتاتور ایتالیایی؛ موسولینی با خبر شد. او که از افتادن به دست ارتش دشمن میترسید روز بعد از ازدواجش با براون خودکشی کرد. پیکر هر دوی آنها را سوزاندند.
دیدگاه خود را بنویسید