کتاب سال بلوا، رمانی نوشته ی عباس معروفی است که نخستین بار در سال 1992 وارد بازار نشر شد. داستان این رمان ارزشمند و به یاد ماندنی در قالب خاطراتی در ذهن شخصیت اصلی، دختری به نام نوشافرین، روایت می شود. نوشافرین یا نوشا، دختر مردی پرنفوذ به نام سرهنگ نیلوفری است که به منظور پیشرفت در کار خود، به شهری کوچک در حوالی استان سمنان به نام سنگسر می رود. سرهنگ معتقد است دخترش آن قدر شایسته است که می تواند ملکه ی ایران شود و عزم خود را جزم کرده که بهترین زندگی را برای نوشا بیافریند. اما اتفاقات به این سادگی ها که او فکر می کرد، پیش نخواهد رفت. نوشا از طرف دیگر، در گرداب عشق کوزه گری اسرارآمیز می افتد و حاضر است برای معشوق خود دست به هر کاری بزند. اما دست سرنوشت، برای نوشا هم خواب های دیگری دیده است. رمان سال بلوا، اثری فوق العاده جذاب و خردمندانه است که موضوعاتی چون عشق ممنوعه، قدرت طلبی و محدودیت های تحمیل شده بر زنان را به زیباترین شکل به تصویر می کشد.
بخش هایی از متن کتاب " سال بلوا "
می دانی اولین بوسه ی جهان چطور کشف شد؟ دست هاش تا آرنج گلی بود، گفت که در زمان های بسیار قدیم، زن و مردی پینه دوز یک روز به هنگام کار، بوسه را کشف کردند. مرد دست هاش به کار بود، تکه نخی را با دندان کند، به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دست هاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لب های مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه کار کنم. ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند.
گاهی احساس می کردم دنیا بر اساس عقل و منطق مردانه می گردد که مردها شوهر زن ها بشوند و صورتشان را چروکیده کنند، اگر توانستند بچه به دامنشان بیندازند و اگر نتوانستند اشکشان را در بیاورند. زن موجودی است معلول و بی اراده که همه جرأت و شهامتش را می کشند تا بتوانند برتریشان را به اثبات برسانند. مسابقه ی مهمی بود و مرد باید برنده می شد.
عمرباخته ها، عاشق عمر دیگران می شوند.
سیّد عبّاس معروفی (متولد ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ و درگذشته ۱۰ شهریور ۱۴۰۱) رماننویس، نمایشنامهنویس، شاعر، ناشر و روزنامهنگار ایرانی بود. او فعالیت ادبی را با هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد و در دههٔ شصت با چاپ رمان سمفونی مردگان در عرصهٔ ادبیات ایران به شهرت رسید. بیشتر عباس معروفی به زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسوی منتشر شدهاند. انتشارات گردون و مجله گردون متعلق به «عباس معروفی بود که در سال 1369 بنیان نهاد. عباس معروفی شهریور ۱۳۹۹ نخستین بار از ابتلای خود به سرطان خبر داد و نوشت: «سیمین دانشور به من گفت: غصه یعنی سرطان! غصه نخوری یکوقت، معروفی! و من غصه خوردم.»او پنجشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ در ۶۵ سالگی درگذشت.
دیدگاه خود را بنویسید