"عمیق و تاریک و خطرناک" اثر "مری داونینگ هان" یک داستان ماورایی درباره ارواح رعب انگیز و پرتعلیق است که سرشار از اسرار خانوادگی است... ➕ درست قبل از شروع تابستان «الی» ۱۳ ساله عکسی عجیب در اتاق زیر شیروانی پیدا میکند. او میداند که دو کودک در آن مادرش کلر و عمه اش دالسی هستند. اما نفر سوم کیست کسی که از تصویر کنده شده است؟ عجیب تر از همه این است که سیسی مدام در مورد دختری به نام ترزا صحبت میکند که در دوران کودکی کلر و دالسیدر شرایطی مرموز غرق شد و جسدش هرگز پیدا نشد.درست قبل از شروع تابستان الی ۱۳ ساله عکسی عجیب در اتاق زیر شیروانی پیدا میکند. او میداند که دو کودک در آن مادرش کلر و عمه اش دالسی هستند. اما نفر سوم کیست کسی که از تصویر کنده شده است؟ عجیب تر از همه این است که سیسی مدام در مورد دختری به نام ترزا صحبت میکند که در دوران کودکی کلر و دالسیدر شرایطی مرموز غرق شد و جسدش هرگز پیدا نشد.
🔻 بخش هایی از متن کتاب . . .
یک لنگه ی پنجره را باز کردم و خم شدم بیرون تا دریاچه را نگاه کنم. سیاره ی عطارد آمده بود پایین تر و شده بود همنشین ماه نیمه، ولی هنوز آن قدر نور داشت که افق را نمایان کند؛ خطی تیره مقابل غروبی صورتی که رنگ می باخت.
«من یه بار خوابش رو دیدم.» «اما» آنقدر آرام حرف می زد که مجبور شدم دولا شوم تا صدایش را بشنوم. «روح یه دختریه که خیلی ناراحت و تنهاست. دلش می خواد بره خونه، ولی توی آب خیلی خیلی خیلی عمیق گیر کرده. خیلی وقته اونجاست، فقط استخون هاش مونده. هیچکس نمی دونه اون کجاست.»
بعد از مارشمالو، شکلات داغ خوردیم؛ بعدش هم دراز کشیدیم و شعله ها را تماشا کردیم که هیزم ها را می بلعیدند. صورت هایمان گرم شده بود، ولی پاهایمان سرد بود. «دالسی» روی کاناپه با خوشحالی آه کشید و پاهای بلندش را به سمت آتش کش و قوس داد.
دیدگاه خود را بنویسید