پندنامه یکی از کتابهای شعری و بی سرنامه منظومه ای عرفانی منسوب به شیخ فریدالدین عطار نیشابوری است. پندنامه در قالب مثنوی و منظومهای است حکمی – اخلاقی که شامل 853 بیت است. بی سرنامه نیز شامل 214 منظومه در ۲۱۴ بیت، شامل مقدمهای کوتاه و هشت بند و خاتمه، سروده شده است. اندرزهای پندنامه متنوع و در زمینههای گوناگون است، مثل آداب زندگی، بهداشت و تندرستی، مهمان نوازی، بخشش و جوانمردی و کشورداری. از مضامین دیگر پندنامه اصلایمان است که در شش چیز خلاصه میگردد: یقین، خوف، رجا، توکل، محبّت، حیا. کتاب پندنامه عطار نیشابوری با ستایش خداوند آغاز میگردد و شاعر ابتدا به ذکر نشانههای قدرت پروردگار میپردازد. نوسینده در این کتاب به خلفای راشدین اشاره کرده و حضرت علی علیه السلام را به عنوان باب مدینه علم معرفی میکند و بعد از مناجات به موضوع اصلی کتاب میپردازد. همچنین از پیامبرانی از قبیل نوح و لوط و ابراهیم سخن به میان میآورد و در ادامه به اوصاف پیامبر اسلام (ص) میپردازد.
محصولات مرتبط
معرفی کتاب پندنامه عطار نیشابوری
این کتاب، که در چاپ سیلوستر دوساسی ۸۵۳ بیت و ۷۹ عنوان دارد، با ستایش خداوند آغاز میشود و شاعر ابتدا به ذکر نشانههای قدرت پروردگار میپردازد و از پیامبرانی چون نوح و لوط و ابراهیم سخن به میان میآورد، سپس به اوصاف پیامبر اسلام میپردازد. شاعر به خلفای راشدین اشاره کرده، از علی به عنوان «باب مدینه علم» یاد میکند و بعد از مناجات به موضوع اصلی کتاب میپردازد. اندرزهای پندنامه متنوع و در زمینههای گوناگون است، از قبیل آداب زندگی، بهداشت و تندرستی، مهمان نوازی، بخشش و جوانمردی و کشورداری. از مضامین دیگر پندنامه اصلایمان است که در شش چیز خلاصه میگردد: یقین، خوف، رجا، توکل، محبّت، حیا.
از میان آثار زیادی که به عطار نسبت داده شدهاست، برخی تذکرهنویسان از جمله امین احمد رازی و هدایت، مثنوی پندنامه را از عطار دانستهاند. از میان محققان متأخر، فروزانفر ضمن اینکهاین انتساب را رد نکرده در آن تردید روا داشتهاست. عبدالحسین زرینکوب در مورد صحت انتساب پندنامه نظر مشخصی ابراز نکردهاست.اما محمدرضا شفیعی کدکنی انتساب پندنامه را به عطار با قطعیت رد میکند و در مقدمه خود بر منطقالطیر عطار پس از برشمردن آثار عطار مینویسد: «جز آن چهار منظومه (منطقالطیر و الهینامه و اسرارنامه و مصیبتنامه) و دیوان و مختارنامه و کتاب تذکرة الاولیا، هیچ اثر دیگری از عطار نیست و تمام منظومههای ناتندرستی که به اسم بلبلنامه، بیسرنامه، پسرنامه، حیدرینامه، پندنامه، جوهرالذات، حلاجنامه، سیاهنامه، اشترنامه، لسانالغیب، مظهرالذات، معراجنامه، مفتاحالفتوح، نزهتنامه، وصلتنامه، هیلاجنامه وجود دارد، و بعضی از آنها مانند پندنامه متأسفانه بارها و بارها به نام او نشر یافته، هیچکدام از آثار او نیست. اغلب اینها محصول روزگار انحطاط عرفان و حاصل یاوهگویی درویشهای بیکاری است که طبع نظمی داشتهاند و اندیشههای علیل و تخیلات خود را بهصورت منظومههایی سست و بیمارگونه به دست آیندگان سپردهاند، و برای آن که از بیرحمی زمانه - که اینگونه آثار را در همان عصر مؤلفان به فراموشی میسپارد - در امان بمانند نام شریف و ارجمند فریدالدین عطار نیشابوری را بهعنوان سراینده بر آنها نهادهاند و آن بزرگوار در طول این سدهها نامش به اینگونه یاوهها آلوده شدهاست و هنوز هم در مباحث تاریخ عرفان و ادب متأسفانه آثار این آمیختگی گاهگاه خود را نشان میدهد؛ هم در نوشتههای خاورشناسان و هم در آثار بعضی از نویسندگان ایرانی و شرقی.»
چاپهای زیادی از پندنامه در کشورهای مختلف به عمل آمدهاست که میتوان بهاینها اشاره کرد: چاپ سیلوستر دوساسی (پاریس ۱۸۱۹)، با مقابله و بازنویسی عبدالمحمد روحبخشان (تهران ۱۳۷۳)؛ چاپ جی.اچ. هندلی (لندن ۱۸۰۹)
فریدالدین محمد عطار عمدتاً پس از مولانا جلالالدین رومی (کسی که عطار از وی سخنها آموخت) بزرگترین شاعر صوفی ایرانی بشمار میرود.(1) افسانه مشهوری وجود دارد که بر اساس آن عطار در سال 513/1119 بدنیا آمد و در 627/1230 طی فتح نیشابور توسط مغولان بدست آنها کشته شد. این بدان معناست که او در زمان مرگش 114 سال داشته که البته بعید است. افزون بر این، بنابر برخی گاهشماریها نیشابور در سال 628/1231، و نه در 627/1230 به تصرف مغولان درآمده است. و بالاخره اینکه سنگ نوشته قبر عطار که توسط مریدش میرعلی شیر (م. 906/1501) حکاکی شده آشکارا حاکی از آن است که وی دقیقاً در سال 586/1190، یعنی سه سال پس از تکمیل شاهکارش منطقالطیر وفات یافته است. آثار خود عطار نیز منحصراً به شماری از موضوعات و مضامین صوفیانه میپردازند که در قالب شعر بیان شدهاند و کمک چندانی به زمان دقیق حیات او نمیکنند. بنابراین این موضوع همچنان محل بحث است. پیشه عطاری و طبابت اجازه نمیدهد که عطار را یکسره صوفی بینگاریم. و البته او به طور مشخص نیز تلمذ شیخ صوفی مشهوری را نیز نکرده است. درآمد حاصله از دادوستد وی را از هوسها و سلائق متغیر درباریانی که اغلب از شاعران به عنوان ایدئولوگ دربار سوءاستفاده میکردند، بینیاز میکرد. اما او از عنفوان جوانی صوفیان راستین را میستود و مشتاق استماع حکایتهای کرامات معجزهآسای ایشان بود. و بعدها در طول حیاتش عمده دستاوردهای ادبی خود را به تقدیر و تعظیم آموزههای آنان اختصاص دارد.
ژانر عمده آثار عطار مثنوی است که مشخصه بارز شعر عرفانی در زمان رومی است. مثنوی عطار معمولاً داستانی واحد است که در جریان داستان، داستانها، حکایات و شرحهای مختلف و متعدد دیگری بدان شاخ و برگ میدهند.(3) در مجموع، آثار منسوب به وی را میتوان در سه گروه دستهبندی کرد که به لحاظ محتوا و سبک آنقدر با هم تفاوت دارند که بعضاً به سختی میتوان گفت که آنها را یک شخص نگاشته است. آثار اصلی گروه نخست عبارتاند از: منطقالطیر، الهی نامه و مصیبتنامه. گروه دوم شامل اشترنامه و جوهرالذات میشود. و مظهر العجاعب و لسان الغیب نیز در گروه سوم جای دارند. افزون بر این، گروه چهارمی نیز وجود دارد که دربردارنده چندین اثر منسوب به عطار است. اما اینکه آنها را چه کسی یا چه کسانی نگاشتهاند سوالی است که پاسخش نمیدانیم. و البته همین امر در مورد آثار گروه سوم نیز صادق است. کتابهای گروه اول عموماً بر اساس الگوی ذیل طراحی شدهاند: یک مضمون اصلی مشخص وجود دارد که چندین داستان کوتاه دیگر در میان آن قرار گرفتهاند. این داستانها با وجود ویژگی کمک کنندگیشان بسیار هنرمندانه گفته شدهاند و خود به موضوعات متعددی میپردازند. آنها بعضاً آثار این گروه را به نحو چشمگیری جذاب میکنند. در گروه دوم تعداد این داستانهای ثانوی بسیار کمتر است. این داستانها اغلب ناظر به درون بوده و بصیرت بخشند و کمتر با عالم خارج سروکار دارند. در آنها چند مفهوم اصلی، عامدانه و شوق و اشتیاق فراوان دنبال میشود. عطار به منظور شیر فهم کردن یک نکته عمدتاً بارها و بارها آن را تکرار میکند. از میان مفاهیم تکرار شونده میتوان به این موارد اشاره کرد: فنای فی الله که بعضاً منجر به مرگ جسم میشود، وحدت درونی تمام هستی (غیر از حق موجودی نیست و همه اشیاء واجد یک جوهرند)، معرفت نفس به عنوان کلید اسرار الهی و رموز عالم. در داستانهای گروه دوم خداوند عمدتاً خود را در لباس افراد انسانی مختلف متجلی میکند. اما با وجود این تنها برخی ناظران هوشمند و آگاه او را درک میکنند. این داستانهای سمبلیک معمولاً واحد ساختاری ضعیف و سرشار از تکرارهای خسته کننده هستند. اغلب نمیتوان گفت که چه کسی سخن می گوید و چه کسی مورد خطاب قرار گرفته است. عطار در اینجا فراوان و بعضاً بیش از حد از اعنات استفاده میکند: هر از گاهی یکصد سطر با یک عبارت آغاز میگردد. برخی محققان آثار این گروه را تصنعی دانسته و آنها را در گروه سوم یا حتی چهارم قرار میدهند. نگارش آنها را به شخصی همنام او که گرایش شیعی داشته و در سده 9/15 در طوس (در نزدیکی مشهد) میزیسته است، نسبت دادهاند. به دلیل نبود سندی قطعی عمدی محققان همچنان عطار را نویسنده آثار گروه دوم، خاصه به دلیل استفاده از موضوعاتی که در گروه دوم غالب بوده و مشابه یا مطابق (موضوعات) گروه اول هستند، میدانند. آثار گروه دوم سرشار از اشاره به معرفت صوفیانه است، معرفتی که نویسنده آن را برتر از انواع معارف میداند. عطار از میان عرفای سدههای پیشین به طور خاص مجذوب حلاج بود که در میان آثار عرفانی او چهرهای برجسته بشمار میرود.
آثار گروه سوم بطور قطع تصنعیاند. آنها سرشار از تاریخهای نادرستی هستند که به تاریخ بعد از نگارش اثر اشاره دارند.
مشهورترین آثار گروه اول آثار عطار منطقالطیر است که شرح مفصلی از رساله الطیر است که به محمد غزالی یا برادر جوان ترش احمد غزالی منسوب است. بر اساس این داستان گروهی از پرندگان به رهبری هدهد گردهم میآیند تا شایستهترین فرد را به عنوان رئیس خود انتخاب کنند. پس از آنکه در انتخاب چنین رئیسی ناکام میمانند به جستجوی سیمرغ بزرگ، پرنده افسانهای میپردازند که زیباییش از حد توصیف بیرون است. همه بجز سی مرغ در راه رسیدن به هدف از میان میروند - این سمبل خطراتی است که روح انسان در راه رسیدن به خالق با آنها مواجه است. زمانیکه مرغان سرانجام به هدف خود میرسند در میابند که زیبایی سیمرغ از حد انتظار آنها فراتر است. آنها که به دلیل مخاطراتی که پشت سر گذاشته بودند عملاً جسم و جانی برایشان باقی نمانده است مجدداً ذات حقیقی خود و سیمرغ (که همان سیمرغ است) را در آینهای بزرگ مشاهده میکنند. لذا سیمرغ در نهایت همان تصویر آنهاست و آنها با پیوستن به فنا فیالله به هدف خود دست مییابند.
گروه اول آثار به دیوان عطار تعلق دارند که صرف نظر از غزلها، شامل چکیده اشعار او با مضامین دینی میشود که در کل اثر او خاصه داستانها و حکایتهای حماسی او به چشم میخورد. اثر دیگر این گروه مصیبتنامه نام دارد. این کتاب به توصیف مصائب سالک در راه جستجوی حق میپردازد. وی پس از یاس و ناامیدی از طلب فردی در پی ارشاد پیر برمیآید. پیر به او توصیه میکند تمام موجودات عرفانی و کیهانی را مشاهده کند؟ جبرئیل و ملائک دیگر، کرسی و عرش الهی، لوح مقدس که قلم آسمانی روی آن تقدیر جهان از آغاز تا به انجام (روز قیامت) را نگاشته است، بهشت و جهنم، خورشید و ماه، عناصر اربعه، کانیها، گیاهان، گونههای مختلف جانوران، شیطان، ارواح، آدم و سایر انبیاء حواس پنجگانه، خیال، عقل، دل، و سر آخر نفس کلی.
هیچیک از این افراد، اشیاء، مکانها و قوی نمیتوانند وی را راضی کنند، چرا که همه آنها یک درد روحی یکسان را تجربه میکنند. زمانیکه سرانجام وی به نفس کلی میرسد او (نفس کلی) به او توصیه میکند که پاسخ را در نفس خود بجوید. سالک تنها پس از آنکه چهل مرحله طریق را طی کرد حق را در دریای نفس خویش کشف میکند. موضوع مصیبتنامه نمونهای از جهانبینی عطار است، رهایی از نگرانی و تردید در طریقه سلوک عرفانی تحت ارشاد پیر. در مجموع، پیام الهی نامه و منطقالطیر در اصل یکی است: پاسخ طلب سالک در خودشناسی نهفته است.
اسرارنامه ساختار مشخصی ندارد. در این کتاب مطالبی کمابیش پیوسته در خصوص فانی بودن دنیا، غرور و فاسد بودن طبع انسان آمده است. یکی از موضوعات برجسته این کتاب آن است که نفس انسان در قید و بندهای دنیای مادی گرفتار شده و این مسأله سبب شده که او از هدف حقیقی باز بماند و بنابرداستانی مشهور، عطار نسخهای از این کتاب را به جلالالدین رومی جوان تقدیم کرد و او در مثنوی و معنوی خود آن را شرح و بسط بیشتری داد.
مابقی میراث عطار شامل رسایل اخلاقی و تعلیمی نظیر پندنامه است که به خواننده میآموزد که چگونه به بهترین نحو بر امور دنیا فائق آید، و برخی حکایتهای فلسفی نیز در اثنای سطور اشترنامه به چشم میخورد. اشترنامه خدا را به مثابه عروسک گردانی تصویر میکند که عامدانه شخصیتهایی را که با دقت درست کرده خراب میکند و پردههای صحنه را فرو میافکند. زمانی که حکیمی از او در مورد معنای این اعمال عجیب و غریب میپرسد، خداوند پرسشگر را به سفری بیمعنی ورای هفت حجاب میفرستد. سالک طالب پس از آنکه وقایع ترسناک و بیمعنی را مشاهده کرد ناامید و دست خالی معرکه را ترک میکند. داستان حاوی اشارات متعددی به تجارب و شرح حال عرفای متقدم خاصه سرنوشت اسفبار حلاج، که شهادتش اوج طلب معنوی معرفی شده است، است.
کتابشناسی عطار بدون اشاره به تذکره الاولیاء او ناقص خواهد ماند. در این کتاب، گرایشهای ادبی عطار مطرح میشود، او در این اثر گزارشهای خشک و خشن و واقعی شرح حال نگاران صوفی کهن را تلطیف میکند. این اضافات شرح حالهای صوفیانه عطار را همچون منابع اطلاعات تاریخی غیر ابل اعتماد میکند. همزمان، آنها اطلاعات بسیاری در خصوص گرایشهای فکری و دیدگاههای مذهبی مولف و تلقی او از شیخ صوفی ایدهآل ارائه میدهند به گفته یکی از محققان غربی این شرح حالها همگی زنده و پرشورند و درسهای صوفیانهای که ارائه میدهند از هر رساله علمی دیگری آموزندهتر و تأثیرگذارترند.
دیدگاه خود را بنویسید