کتاب زندگی پس از مرگ | اثر جی. پی. واسوانی | مترجم فریبا مقدم | نشر حمیدا
معرفی کتاب "زندگی پس از مرگ" اثر جی. پی. واسوانی :
زندگی پس از مرگ کتابی آموزنده و تأثیرگذار برای کسانی است که در سوگ عزیزان خود نشستهاند و اندوه دلتنگی، قلبشان را میفشارد. همچنین این اثر برای آنانی است که از دنیای پس از مرگ میهراسند.
بیشتر ما از مرگ میترسیم. صرف ادای کلمۀ مرگ میتواند برای بسیاری وحشتزا باشد. کسی که احساس میکند به جاودانگی و بیمرگی نرسیده است از مرگ میترسد و این حس، ترس او از ناشناخته را افزایش میدهد. دلیل دیگر وحشت از مرگ آن است که مرگ در تداوم زندگی فیزیکی وقفه میاندازد و در واقع نوعی جدایی از چیزهایی را ایجاد میکند که برای انسان بسیار عزیز بوده است. به این ترتیب مرگ عدم اطمینان از آینده را نیز به همراه دارد، اما در هر حال باید این ترس از میان برود. در فضای دیوانهوار و پرخروش زندگی امروزی هیچ چیز جز مرگ حتمی نیست. هر کس باید روزی بمیرد؛ روزی میآییم و روزی هم باید برویم. ما همگی هر آن به زمان مرگ که رهایی از این جنجال، تغییرات و تردیدهای زندگی فیزیکی را ممکن میسازد نزدیکتر میشویم.
درباره کتاب "زندگی پس از مرگ"
کتاب حاضر مجموعه سخنرانیهای عارف مشهور هندی جی. پی. واسوانی است که شاگردانش، آنها را به رشتهٔ تحریر درآوردهاند. این نوشتهها سرشار از خرد و الهام است و در نتیجه به پرسشهای بیشماری پاسخ میدهد.
زبان واسوانی به زلالی و روانی زندگیست و در مورد همهٔ مسایل آدمی چنان به زیبایی سخن میگوید که همهٔ پدیدههای جهان هستی، جاندار و سرشار از زندگی به نظر میرسند. واسوانی در این نگاشته، مرگ را هم چونان همهٔ هستی، بخشی ضروری از زندگی میداند و از آن به عنوان روی دیگر زندگی یاد میکند. مهارت نویسنده در انتقال آن چه میخواهد بگوید، نوشتهٔ او را در عین سادگی، تأثیرگذار و گیرا میسازد. نگارنده با آوردن حکایتهای واقعی، چهرهٔ مرگ را برای خواننده همچون دوستی آشنا ترسیم میکند و ذهن او را آمادهٔ پذیرش مرگ به عنوان بخشی ناگزیر از زندگی دنیایی میسازد.
واسوانی در این کتاب از مرگ با این عبارت سخن میگوید: «مرگ وجود ندارد.» نگارنده مرگ را مانند غروب خورشید توصیف میکند که بیتردید، روز بعد دوباره طلوع میکند. واسوانی با ارایهٔ چهرهای شیرین از مرگ و سخن گفتن از حیات ابدی، ترس از مرگ را برای خواننده کاهش میدهد و او را به دوستی با مرگ فرامیخواند. واسوانی در ادامه از آن سوی دیوار مرگ سخن میگوید و خواننده را دعوت میکند تا هر روز به کردار خود بیندیشد، دقایقی را در سکوت بگذراند، مراقبه کند و به عبادت پروردگار بپردازد. نگارنده پس از آن، به بهشت و دوزخ میپردازد و از زندگی در عالم ملکوت پرده برمیدارد که انسانها در این عالم، همهٔ خواستههایشان را پشت سر گذاشتهاند و درس عدم خودخواهی و زندگی نوعدوستانه را آموختهاند. در این عالم، انسان فقط میتواند عشق بدون قید و شرط و ویژگیهای متعالی را به همراه داشته باشد. نگارنده در پایان هر سه بخش، سه پیشنهاد برای آرامش فکر به خواننده عرضه میدارد. در بخش پایانی، واسوانی به پرسشهایی در بارۀ مرگ پاسخ میدهد و برداشتهای نادرست را در مورد مرگ اصلاح میکند.
😃 بخش هایی از متن کتاب " زندگی پس از مرگ "
آیا پس از مرگ، عزیزانمان را خواهیم دید؟ آیا ارتباط برقرار کردن با مردگان صحیح است؟
آیا با طالعبینی میتوان زمان دقیق مرگ را پیشگویی کرد؟
بهترین نوع مرگ چیست؟
مرگ کسانی که در اثر تصادف، اعدام، یا خودکشی میمیرند چگونه است؟
عدهای از مردم سؤالهایی در مورد حیات پس از مرگ از من پرسیدهاند. تصور میکنم این پرسش و پاسخها برای شما نیز جالب توجه باشد.
برادری میگفت: «دو سال پیش پدرم درگذشت و مادرم یک سال بعد به او پیوست. آیا ممکن است که مادرم در عالم اختری پدرم را دیده باشد؟ و آیا من هم بعد از آن که از این دنیا بروم، میتوانم آنها را ببینم؟»
پاسخ این سؤال مثبت است؛ به طور طبیعی ما عزیزان و نزدیکانمان را پس از مرگ ملاقات میکنیم. مدت زمانی که از ترک کالبد فیزیکی میگذرد، ممکن است سالهای سال طول بکشد. تصور کنید که کسی امروز کالبد فیزیکی خود را ترک میکند، او زمانی طولانی را در عالم اختری خواهد گذراند. طی این دوران، ما که در زمین زندگی میکنیم، حتماً جسم فیزیکی خود را ترک کرده و به عالم اختری رفته و در آنجا عزیزان و نزدیکانمان را خواهیم دید.
بنا بر این در عالم اختری تنها نخواهیم بود. عزیزانی که قبلاً درگذشتهاند همنشین ما خواهند شد. در کنار آنها همهٔ وابستگیها و تعلقات زمینی را فراموش خواهیم کرد. بنا بر این هرگز در ترس از مرگ زندگی نکنید، در آن سو تنها نخواهید بود.
«آیا برقرار کردن ارتباط با ارواح درست است؟»
ارتباط برقرار کردن با درگذشتگان اشکالی ندارد، به شرطی که دارای حد و حدودی معین باشد. افراد بسیاری هستند که با مرگ عزیزانشان بیقرار و متألم میشوند و در نتیجه میخواهند مطمئن باشند که آنها در عالم اختری زنده و شاد هستند. ارتباط برقرار کردن با ارواح مردگان به این منظور ایرادی ندارد، اما نباید فراتر از این رفت. زیرا احضار ارواح درگذشتگان، آنها را در عالم تازهای که به آن وارد شدهاند، پریشان میکند و اجازه نمیدهد که به شرایط جدید خود عادت کنند.
من مادری را میشناسم که فقط یک پسر داشت و او را به مدرسهای شبانهروزی فرستاده بود. مادر مرتب با پسرش تماس میگرفت، اشک میریخت و به او میگفت که خیلی احساس دلتنگی و تنهایی میکند. پسر بیچاره از شنیدن سخنان مادرش بسیار رنج میکشید، طوری که وقتی در مدرسه بود، مدام افکار او متوجه مادرش میشد. در نتیجه از موقعیت جدید و دوستانش لذت نمیبرد. او حتی نمیتوانست افکار خود را متمرکز کند و درس بخواند. فکر مادرش که در حال اشک ریختن بود، پسرک را رها نمیکرد.
دیدگاه خود را بنویسید