کتاب والکیری ها | اثر پائولو کوئیلو | ترجمه آرش حجازی _ حسین شهرابی | ناشر : کاروان
معرفی کتاب "والکیری ها" اثر پائولو کوئیلو :
پائولو کوئلیو این بار شخصیت اصلی کتاب خودش شده است. پائولو تازه کتاب کیمیاگر را نوشته و به استاد جادو گری اش، جی، نشان داده است. جی از خواندن کیمیاگر خوشحال میشود اما معتقد است که پائولو باید قبل از هر چیز ماجراهایی را از گذشته اش فراموش کند و به همین دلیل به او توصیه میکند «فرشته اش را ببیند.» اما پائولو نمیداند چگونه این کار را بکند. به همین دلیل همراه با همسرش راهی سفر میشود و در این راه حتی جانش به خطر می افتد. در این سفر توک را میبیند که پسری جوان است و در عین جوانی از استادان سنت جادو. توک به پائولو و همسرش توصیه میکند که «والکیری ها» را ببینند. والکیری ها دسته ای از زنان بیابانگرد هستند که در شهر های مختلف در دل بیابان، باز شدن دروازه های بهشت را موعظه میکنند و گویا دائما با فرشتگان خود در تماس هستند. اگر پائولو ملاقات با فرشتگان را از والکیری ها بیاموزد، زندگی اش دگرگون خواهد شد.
😃 بخش هایی از متن کتاب " والکیری ها "
پائولو کوئلیو در والکیری ها آن چه را که خود در طی این جستجو دریافته به روشنی شرح داده و در لابه لای تصاویری که از صحنه های زندگی واقعی خویش ارائه نموده به لطایفی اشاره کرده که تامل بر آنها می تواند در فرایند رشد فردی ثمرات شیرین و شگفت انگیزی به بار آورد.
پائولو کوئیلو این بار شخصیت اصلی کتابش شده است و به توصیه ی استادش به دنبال فرشته اش می رود. که در طی این جستجو والکیری ها را می بیند (والکیری ها، گروهی زنان بیابانگرد هستند که در دل بیابان، باز شدن درهای بهشت را به مردم نوید می دهند و خودشان با فرشته هایشان در تماس هستند). پائولو کوئلیو درباره این کتاب می گوید: نوشتن آن برایم دشوار بود، چون به مسائلی می پردازد که پذیرش آنها چندان ساده نیست. و همچنین مجبور شدم وارد جزئیاتی از زندگی شخصی و زناشویی ام شوم. مثل هر انسانی، نشان دادن ضعف ها و لغزش هایم در زندگی خصوصی ام آسان نبود.
باتوجه به این نکته که روال طبیعی زندگی، هدف گیری بسوی کمال است هر مشکلی که در هر وضعیت در برابر ما قرار می گیرد حتما پیام هایی برای ما دارد که به اشتباهاتی که مرتکب شده ایم یا آگاهی هایی که نداشته ایم، یا مهارت هایی که بکار نبرده ایم، یا نادانی هایی که نشان داده ایم و … مربوط می شود.
جالب این است که تا این پیام ها را درک نکنیم و عملا در رفع نقص ها نکوشیم و قدرت حاصل از یادگیری را جایگزین ناتوانی ناشی از نادانی نسازیم، تجربه های منفی و مشکلات همچنان تکرار می شوند. اما نه برای مجازات ما، بلکه برای این که ما را آن قدر تکان دهند تا از خواب خرگوشی بیدار شویم، بخود آییم، از جا برخیزیم، به روح خودمان مجال قدرت نمایی دهیم و دست و پنجه ای با مشکلات نرم کنیم. درست مثل این است که عزیز مهربانی مراقب ماست و از ما می خواهد به زندگی خود اهمیت دهیم و با خارج شدن از حالت تسلیم و رخوت، در مقابل آنچه ناشادمان می کند، به سوی شادیهایی که لحظه به لحظه انتظارمان را می کشند، پیش برویم.
آشنایی با نویسنده کتاب " پائولو کوئیلو "
پائولو کوئیلو (Paulo Coelho)، نویسنده معاصر برزیلی است. رمانهای او بین مردم عامه در کشورهای مختلف دنیا پرطرفدار است. رمان کیمیاگر معروفترین کتاب پائولو کوئیلو، یکی از رمانهای بسیار پرفروش دههٔ پایانی قرن بیستم جهان است.
پائولو کوئیلو (Paulo Coelho)، یا به تلفظ صحیحتر کوئلیو، رماننویس و ترانهسرایی برزیلی است. وی جوایز بینالمللی متعددی دریافت کرده که از جمله آنها میتوان به جایزه کریستال مجمع جهانی اقتصاد اشاره کرد. کتاب کیمیاگر که معروفترین کتاب او است، به بیش از 80 زبان ترجمه شده است. بیش از 190 میلیون نسخه از کتابهای کوئیلو در سرتاسر جهان به فروش رفته و وی پرفروشترین نویسنده پرتغالی زبان همه دوران است.
کوئیلو از همان دوران نوجوانی قصد داشت نویسنده شود. وقتی که او این موضوع را با مادرش در میان گذاشت، مادر او پاسخ داد "عزیزم، پدر تو مهندس است. او مردی منطقی است و دیدی باز نسبت به جهان دارد. آیا واقعاً میدانی نویسنده شدن به چه معناست؟" بعد از تحقیق راجع به این موضوع، کوئیلو به این نتیجه رسید که "نویسنده کسی است که همیشه عینک به چشم میزند و هیچ وقت موهایش را شانه نمیکند. همچنین وظیفه دارد که هرگز به وسیله مردم هم نسل خود درک نشود. "در سن 17 سالگی، درونگرایی و مخالفت کوئیلو با پیروی از روشهای سنتی باعث شد که پدر و مادرش او را به مؤسسهای روانی بفرستند. کوئولو سه بار از این مؤسسه اقدام به فرار کرد تا اینکه در سن 20 سالگی وی را مرخص کردند. به درخواست والدینش، پائولو در مدرسه حقوق ثبت نام کرد و رویای نویسنده شدن خود را رها کرد. یک سال بعد، وی از تحصیل انصراف داد و ضمن مصرف مواد مخدر در دهه 1960، با سفر به مناطق مختلف آمریکای جنوبی، آفریقای شمالی، مکزیک و اروپا زندگی به عنوان یک فرد هیپی را برای خود برگزید. در بازگشت به برزیل، کوئیلو به عنوان ترانهسرا مشغول به کار شد و با خوانندههای معروف برزیلی همکاری کرد. محتوای برخی از ترانههای کوئیلو باعث شد که او را مرتبط با جادو و علم غیب بدانند. در سال 1974، دولت نظامی برزیل که ده سال پیش به قدرت رسیده بود و ترانههای کوئیلو را خطرناک و مرتبط با حزب چپ میدانست، او را به اتهام فعالیتهای ضد حکومتی دستگیر کرد.
در سال 1986، کوئیلو بیش از 500 مایل در جاده سانتیاگو ده کامپوستلا در شمال غربی اسپانیا راه رفت تا نقطه عطفی در زندگیاش به وجود آید. کوئیلو در مسیر خود در این جاده نوعی بیداری معنوی را تجربه کرد که آن را در زندگینامه شخصیاش به نام زیارت (خاطرات یک جادوگر) شرح میدهد. کوئیلو تصمیم گرفت حرفه پردرآمد خود به عنوان ترانهنویس را رها کند و به صورت تمام وقت مشغول نویسندگی شود.
جملات برگزیده پائولو کوئیلو:
- ترس از رنج از خود رنج بدتر است.
- لازم نیست آدم از کوهی بالا رود تا بفهمد بلند است.
- تو همان چیزی هستی که باور داری هستی.
- هر برکتی که نادیده گرفته شود تبدیل به بلا میشود.
- حقیقت همواره همان جایی است که ایمان هست.
- راز زندگی این است که هفت بار زمین بخوری و هشت بار بلند شوی.
- جوانی که فراموش میکند شاخه گلی به محبوبش بدهد، سرانجام وی را از دست خواهد داد.
کتابهای پائولو کوئیلو:
خاطرات یک مغ (زیارت)
کیمیاگر
بریدا
عطیه برتر
والکیریها
مکتوب
کنار رود پیدرا نشستم و گریستم
کوه پنجم
نامههای عاشقانه یک پیامبر
مکتوب ۲
مبارزان راه روشنایی
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
اعترافات یک سالک
شیطان و دوشیزه پریم
داستانهایی برای پدران، فرزندان و نوهها
یازده دقیقه
هستی
زهیر
ساحره پورتوبلو
چون رود جاری باش
برنده تنهاست
الف
زنا (خیانت)
جاسوس
دیدگاه خود را بنویسید