فیلسوفان چگونه آثار و مفاهیم فلسفی یکدیگر را میخوانند و میفهمند؟ هایدگر، گادامر، دیلتای، فوکو، در چهار نوشتار مهم از نُه نوشتاری که در این مجموعه آمده است به خوانش و فهم آثار و مفاهیم پیشینیان فیلسوف خود میپردازند: هایدگر به معنا و مفهوم «کیستی زرتشت نیچه» میپردازد تا تفاوت «زرتشت نیچه» را با «زردشت تاریخی» روشن کند؛ فوکو معنا و مفهوم «تبار» و «تاریخ» را در آثار نیچه میکاود؛ گادامر به مقایسهٔ هگل و هایدگر و کارکرد و اهمیت «زبان آلمانی» در آثار آنان و ترجمهناپذیری زبانشان دست مییازد؛ و دیلتای تاریخ فرهنگی و اجتماعی آلمان از رومانتیکهای آلمانی تا شلایرماخر را میکاود
پایانبخش کتاب نیز فصلی از کتابی است درباره جامعهشناس نامدار آلمانی ماکس وبر که در آن براین استنلی ترنر به جامعهشناسی دین وبر دربارهٔ اسلام میپردازد و میکوشد نسبت میان نظرها یا قضایای پیشنهادی او دربارهٔ «اسلام و سرمایهداری» و برداشتهای ایدهآلیستی مصلحان مسلمان از نظر وبر دربارهٔ «اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری» و علل ناکامی جامعههای مسلمان در همراهی با پیشرفتهای جامعههای اروپایی در عصر جدید و دلایل عقبماندگی آنان را روشن کند. مقالات دیگری نیز دربارهٔ «تاریخ پدیدارشناسی» و «زندگی و افکار دیلتای» و مقایسهٔ مفاهیم «جنون و نوشتار» نزد فوکو و دریدا در این مجموعه آمده است.
بخش هایی از متن کتاب . . .
قصد تاریخ، با هدایت تبارشناسی، کشف ریشههای هویّتمان نیست بلکه متعهد کردن خودش به زُدودن خودش است. تاریخ درصدد تعریف آستانهٔ ظهور بیهمتایمان نیست، یعنی آن زاد و بومی که ارباب مابعدالطبیعه نوید بازگشت به آن ر ا میدهد؛ تاریخ درصدد مرئی ساختن همهٔ آن گسستهایی است که ما را رگهدار میکنند. «تاریخ عتیقهدوست»، بر طبق آنچه در تأمّلات نابهنگام آمده، اهداف متضادی را تعقیب میکند. تاریخ عتیقهدوست یا باستانپژوه جویای استمرارهای خاک و زبان و زندگی شهری است که روزگار کنونیمان در آن ریشه دارد و، «به وسیلهٔ پرورش دادن به شیوهای ظریف آن چیزی را میپرورد که همهوقت وجود داشته، میکوشد برای آیندگان آن اوضاع و احوالی را حفظ کند که در زیر سیطرهٔ آنها زاده شد». در تأمّلات نابهنگام به این سنخ تاریخ اعتراض شد، چون متمایل به سد کردن راه خلاقیت به پشتیبانی از قوانین ایمانداری یا وفاداری بود.
دیدگاه خود را بنویسید