معرفی کتاب هرگز فراموشت نخواهم کرد : نویسنده در این داستان زندگی دو فرد و برداشتها و توقعهای آنها را باز میگوید. یکی از آنها مردی به نام «استون» است که غافل از نیازهای عاطفی و دلبستگیهای زندگی است. او به نیازهای زنش «آدریان» اهمیت نمیدهد و حتی همسرش را به خاطر آبستنشدن تهدید به طلاق میکند و عاقبت از او جدا میشود. دومی مردی به نام «بیل» است که از بیتوجهی همسرش نسبت به خود رنج میکشد، تا حدی که زندگی زناشویی برایش بیمعنی، پوچ و یکنواخت جلوه میکند و از زندگی مشترک دور میشود. «بیل» سرانجام مشترکات روحی و عاطفی خود را در آدریان مییابد. آشنایی با این زن و وجود نوزاد به دنیا آمدهاش سبب میشود تا بیل روزنهای جدید و زیبا از زندگی کشف کند.
دیدگاه خود را بنویسید