«خواجه مخوف» نام یک رمان تاریخی بسیار زیبا و شگفت انگیز نوشتهی «مجید دوامی» است که توسط نشر سمیر منتشر و روانه بازار شده است . «خواجه مخوف» داستانی بر اساس زندگی پرحادثهی آقامحمدخان قاجار است؛ کسی که با تکیه بر خیانتهای اطرافیان به پادشاه زندیه، یعنی لطفعلیخان زند، موفق به کشتن او و انقراض سلسلهی زندیه میشود. این کتاب صوتی داستان غم و شادی، عشق و خیانت، و وصال و دوری را روایت میکند. قامحمدخان قاجار بنیانگذار سلسلهی قاجاریه در ایران است. داستان زندگی او که به بخش پررنگی از تاریخ خونین ایران بدل شده، در کتاب صوتی خواجهی مخوف، نوشتهی مجید دوامی دستمایهی روایتی داستانی قرار گرفته است. این کتاب صوتی در دو بخش، قصهی رسیدن آقامحمدخان به تاج پادشاهی و سپس مرگ او را به شکلی داستانوار و جذاب روایت میکند.
قصهی کتاب صوتی خواجه مخوف در میان آشفتگیهای شیراز شروع میشود. مملکت درگیر جنگ و آشوب است و جعفرخان، پادشاه زند، در بستر بیماری افتاده. پسر رشیدش لطفعلیخان برای جنگ با اشرار و دشمنان از شهر خارج و حالا پایتخت به عرصهی جولان دزدان و خائنان بدل شده است. جعفرخان که حالا در ارگ شاهی تنها و بیحامی است، در محاصرهی دشمنان قرار گرفته و میکوشد تا از جان خودش و سرنوشت مردم کشورش دفاع کند. دیری نمیپاید که این تلاشها همه نقش بر آب میشود...
شخصیت اصلی داستان کتاب خواجه مخوف، یعنی آقامحمدخان، پیشینه تاریکی دارد. او زمانی متولد میشود که اختلاف عمیقی میان ایلهای قاجار شکل گرفته است. پدرش همیشه سودای حکومت دارد و این تهدید بزرگی برای پادشاه وقت محسوب میشود. این میشود که آقامحمدخان، زمانی که کودکی بیش نیست، به اسارت عادلشاه افشار درمیآید و به مشهد فرستاده میشود. طفلی ششساله است که به دستور شاه اختهاش میکنند. با برکناری عادلشاه، آقامحمدخان نیز از مشهد میگریزد و نزد پدر بازمیگردد. آزادی از اسارت برای او دوام چندانی ندارد، زیرا با به قدرت رسیدن کریمخان زند و تشکیل سلسلهی زندیه، دوباره به اسارت گرفته میشود و این بار با دستور کریمخان به شیراز میرود. سالهای سخت اسارت و شکنجههای فراوان، او را برای رسیدن به پادشاهی مُصر میکند. با مرگ پادشاه، او فرصتی پیدا میکند تا با کمک عمهاش که همسر پادشاه است، از زندان بگریزد. با فرار از زندان، او به سمت شمال ایران میرود و موفق میشود طایفههای قاجاری را با یکدیگر متحد کند.
آقامحمدخانِ داستان کتاب خواجه مخوف که حالا متحدان قدرتمند و آزادی عمل دارد، به کرمان لشکر میکشد تا رقیب تازه، یعنی لطفعلیخان زند را از سر راهش بردارد. او به کرمان میرسد و به تلافی سالهای سخت اسیری، مردم شهر را قتل عام میکند. خیانتهای اطرافیان به لطفعلیخان، پادشاه جوان و شجاعی که تازه به محبوبش مروارید رسیده، باعث میشود تا او در چنگ آقامحمدخان اسیر شود. آقامحمدخان او را کور میکند و سپس به قتل میرساند. با مرگ شاه، سلسلهی زندیه به پایان کار خود میرسد و همسر شاه مروارید نیز، به اسارت آقامحمدخان درمیآید.
مجید دوامی نویسندهی این کتاب، روزنامهنگار معروف و بنیانگذار مجلهی زن روز بوده است. او با بیانی داستانوار و جذاب، بخشی از تاریخ خونین و غمانگیز کشورمان ایران را در این کتاب روایت کرده است.
دیدگاه خود را بنویسید