کتاب مراقبه، هنر وجد و سرور اثر اشو (اوشو) به انگلیسی ( Meditation : The Art Of Ecstasy ) ترجمه : فرامرز جواهری نیا , انتشارات فردوس
معرفی کتاب مراقبه، هنر وجد و سرور اثر اشو
کتاب حاضر شامل مجموعه آموزههای اشو ( 1931 1990عارف هندی) در باب، مراقبه، مدی تیشن و زندگی معنوی است .بهرغم وی" :انسان امروزی چنان از سنتهای کهنه دیروز و هیجانهای زندگی مدرن امروز سنگین بار است که پیش از کشف حالت آسوده و بی اندیشه مراقبه، نیاز به یک پاکسازی ژرف و اساسی دارد ."وی در این کتاب "برخی از حقایق باطنی آیینهایی چون تصوف، یوگا، تانترا، تائوییزم، بودیسم، ذن، زرتشتی، هندوئیزم و مسیحیت را مطرح کرده، در کنار ستایش و شرح نکات عرفانی این آیینها ;باورهای سطحی نگرانه و نادرست آنها، به ویژه هندوئیزم و مسیحیت را نکوهش میکند... .سخنان تند اشو، بیشتر نکوهشگر جنبههای خرافی و پدیده آیینهای هندو و مسیحیت برساخته کشیشان است ."در این کتاب همچنین روشها و پیامدهای مراقبه با دستورالعملهای مربوط به آن درج شده است .
آشنایی با نویسنده کتاب " اشو"
اوشو از جمله سرگشتگانی بود که در میانه جوانی به سال 1953 آن هنگام که 21 بهار بیشتر از عمر وی سپری نگشته بود روشنی یافت و نور اشراق در دلش تابیدن گرفت و زان پس همه جد و جهدش بر آن شد تا آنچه را که یافته با دیگران سهیم شود. در پی برآوردم این اشتیاق در میانه دهه 1960 که او را پایه استادی دانشگاه جبال پور بخشیده بودند،سفری را به سرتاسر زادگاهش یعنی همان هند افسانه ای آغاز کرد و فن "مراقبه پویا" یا همان "دینامیک مدیتیشن" ره آورد او از این سفر بود.در خلال این دوران و در سخنانی که برای نوآمدگان و راهجویان ایراد میکرد از آیین ها و باور های دیرینه سالی که سخت در اندیشه هندیان ریشه داشت خرده گرفت و تازیانه نکوهش خود را بر سامانه باور های دروغین برگشود. در اوایل دهه 1970 مردمان را با مشربی که "نئو سانیاسین" اش نام نهاده بود آشنا کردو هزاران نفر از همه عالم به گرد او در پویا در آمدند تا سخنانش را بشنوند و آموزه هایش را فرا راه خویش کنند.
اشو خود را بسان پلی میدانست که میان درک خاور زمینیان از مراقبه و تمنای غربیان در عمل گرایی و دست یاری دادن به خویشتن فراز گشته بود. بینشی تازه که آمیزه ای از وجدو جذبه درون گرای گوتامه بودا و کشف لذتها و شور دنیای بیرونی زوربا را یکجا و در خود داشت.به دیری به زاویه نشستن و چشم فرو بستن از دنیا وگوشه عزلت طلبیدن در مرام او جایی نداشت.بل به تمام خواستار آن بود تا از مراقبه و مدیتیشن راهی به همه اعمال روزانه آدمیان گشاده کندو معنویت روان را از میانه آن طلب کرده بود.سخن را با کلامی از او که به سال 1990 جهان را ترک گفت به پایان میبریم:
"هرچه ظلمت و تاریکی ژرف تر باشد روشنایی سپیده دمان آشکارتر است و هر اندازه کابوس خواب زندگی را مهیب تر بیابی، لحظه بیداری ات نزدیکتر"
دیدگاه خود را بنویسید