کتاب میرا

کریستوفر فرانک , ترجمه: لیلی گلستان , انتشارات بازتاب نگار

از {{model.count}}
تعداد
نوع
ویژگی‌های محصول
  • قطع / نوع جلد: رقعی/شومیز
  • تعداد صفحات | Print length: 96
  • ناشر | Publisher, Brand: بازتاب نگار
  • موضوع: رمان خارجی/ داستانی
  • نوع کاغذ / نوع صحافی: تحریر سفید/ چسب گرم
  • شابک 13 رقمی | ISBN-13: 9789648223095
  • دسته بندی: رمان / ادبیات داستانی
  • نوع چاپ: افست
  • کیفیت محصول: خوب
تعداد
نوع
تعداد
نوع
فروشنده فروشنده: دیجی کتاب
فروشنده ضمانت اصالت و سلامت فیزیکی کالا
آماده ارسال
9648223095
ناموجود
89,500 تومان
  • {{value}}
🔔 آخرین بروزرسانی 🚨 1403/10/15
کمی صبر کنید...

کتاب میرا | اثر کریستوفر فرانک | ترجمه لیلی گلستان | انتشارات بازتاب نگار

معرفی کتاب "میرا" اثر کریستوفر فرانک:

کتاب میرا یک ضد آرمان‌شهر را به تصویر میکشد که ارزش‌ها در آن تبدیل به ضد ارزش می شوند.

مثلا زندگی فردی معنا ندارد و اجتماع مهم‌تر از فرد می باشد، دیوارهای خونه‌ها هم از شیشه است که بقیه افراد بتوانند داخل خانه را ببیند!!!

یا مثلا همه باید به هم بخندند و با هم رقابت نکنند و برای دیگران داستان‌های بامزه و خنده‌دار تعریف کنند، در غیر این صورت آنها را به عنوان بیمار، عمل میکنند هم از نظر ذهنی و هم از نظر جسمی (نقابی با طرح خنده به صورتشان می‌چسبانند)، که به آن ها اصلاح شده می گویند.

البته برخی از افراد رمان کوشش میکنند تا زندگی خودشان و قوانین خودشان را داشته باشند و…

کتاب میرا | مجله کمیکا مرجع تخصصی نقد و بررسی آثار فانتزی در ایران

درباره کتاب میرا:

کتاب میرا فضای کمونیستی رو نشون میده که به اجبار همه باید باهم برابر باشن، جامعه ای تشکیل شده از هزاران انسان یک شکل.

جامعه ای که توش واژه های “فردیت” و “هویت” و حتی “مالکیت” معنای خودشون رو از دست دادن. عقاید و افکار همه یکسانه. کسی ویژگی و عقاید منحصر به فرد خودش رو نباید داشته باشه. انسان ها به صورت گروهی توی کابین های شیشه ای زندگی میکنن، جایی که کوچیکترین و شخصی ترین کارهاشون هم بر کسی پوشیده نیست. همه چیز باید بر همه روشن باشه و انسان ها مجبور به گروهی حرکت کردنند، چرا که طبق عقیده ی دولت؛ “بدی در تاریکی و تنهایی خفته است.“

جایی که تنهایی و فردیت عملا حذف میشه. اگه کسی بخواد از این شکل جامعه بیرون بیاد و تنهایی رو انتخاب کنه، یا به نوعی متفاوت باشه، با “اصلاح” مواجه میشه. مکانی که مغزشون رو اونطور که اونا میخوان، تغییر میدن، و با عمل جراحی روی صورتشون ماسکی رو با لبخند خشک مصنوعی قرار می دن که دیگه قادر به کندنش نیستن.

واقعا وقتی که مهم ترین دارایی آدم، “فردیت” رو ازش بگیرن، دیگه چی ازش باقی می مونه؟ دیگه چه چیزی موجودیتش رو اثبات می کنه؟ این ماسکی که توی داستان میرا روی صورت همه کشیدن برای همه اینجور باقی نمیمونه، توی زندگی واقعی هم همینه، بلاخره ترک برمیداره و از لای درزهاش هویت آدم میزنه بیرون.


قسمت هایی از کتاب میرا :

لابد دارند از اولین ملاقات‌شان حرف می‌زنند، ویا از اولین شبشان. بدون شک دارند از یک اولین حرف می‌زنند، چون دارد به آخرینش نزدیک می‌شود.

دوست داشتنِ خوبی‌های دیگری دلیل عشق نیست، بلکه دوست داشتنِ عیب‌های دیگری بزرگ‌ترین دلیل عشق است.

نمیدانم چه قدر وقت لازم است تا دیگران دردی را که در زیر نقاب خندان من وجود دارد کشف کنند.

هنوز در چشم هایش پرتوی از بدبختی دارد که جرئیاتش را فراموش کرده ولی سنگینی بارش را حفظ کرده است… چون دیگر آینده یی ندارد، از گذشته حرف می زند. وقتی خیلی دویده باشیم و نفسمان بند آمده باشد، برمی گردیم و راهی را که دویده ایم انداره می گیریم…

به تو یاد خواهند داد که هر وقت تنها شدی از ترس فریاد بکشی، یاد خواهند داد که مثل بدبخت‌ها به دیوار بچسبی، یاد خواهند داد که به پای رفقایت بیافتی و کمی گرمای بشری گدایی کنی. یادت خواهند داد که بخواهی دوستت بدارند، بخواهی قبولت داشته باشند، بخواهی شریکت باشند. مجبورت خواهند کرد که با دخترها بخوابی، با چاق‌ها، با لاغرها، با جوان‌ها، با پیرها. همه چیز را در سرت به هم می‌ریزند، برای اینکه مشمئز شوی، مخصوصاً برای اینکه از امیال شخصی‌ات بترسی، برای این‌که از چیزهای مورد علاقه‌ات استفراغت بگیرد. و بعد با زن‌های زشت خواهی رفت و از ترحم آن‌ها بهره‌مند خواهی شد و همچنین از لذت آن‌ها، برای آنها کار خواهی کرد و در میان‌شان خودت را قوی حس خواهی کرد، و گله‌وار به دشت خواهی دوید، با دوستانت، با دوستان بیشمارت، و وقتی مردی را ببینید که تنها راه می‌رود ، کینه‌یی بس بزرگ در دل گروهی‌تان به وجود خواهد آمد و با پای گروهی‌تان آنقدر به صورت او خواهید زد که چیزی از صورتش باقی نماند و دیگر خنده‌اش را نبینید، چون او می‌خندیده است…

همه با او حرف می‌زنند به جر من. او با همه حرف می‌زند به جز من…

من شما را دوست دارم. من باید شما را دوست بدارم؛ پس شما را دوست دارم. شما انسان هستید پس من شما را دوست دارم. من همه انسان‌ها را – هرطور که باشند – دوست دارم. من هرگز انتخاب نمی‌کنم. دانشمند و عمله هردو برای من یکسان اند. چون هردو نفس می‌کشند، پس با هم برابرند. چون آدمها نفس می‌کشند، پس به هم شبیه‌اند و چون شبیه‌اند پس ارزش دارند. انسان ارزش ندارد مگر با عشق به دیگران. انسان بدون عشق وجود ندارد. من باید به شما کمک کنم؛ پس می‌خوام کمکتان کنم…

ندیدن برایشان ناراحت کننده نیست بلکه دیده نشدن برایشانن تحمل ناپذیر است.

محصولات مرتبط

قطع / نوع جلد
رقعی/شومیز
تعداد صفحات | Print length
96
ناشر | Publisher, Brand
بازتاب نگار
موضوع
رمان خارجی/ داستانی
نوع کاغذ / نوع صحافی
تحریر سفید/ چسب گرم
شابک 13 رقمی | ISBN-13
9789648223095
دسته بندی
رمان / ادبیات داستانی
نوع چاپ
افست
کیفیت محصول
خوب

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...
اشتراک‌گذاری
این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!