معرفی کتاب جنگل نروژی اثر هاروکی موراکامی : کتاب حاضر یکی از معروف ترین رمان های هاروکی موراکامی است, تورو، دانشجویی جوان و آرام در توکیو است که عاشق و شیفته ی دختری زیبا و باهوش به نام نائوکو است. اما مرگ بهترین دوست آن ها در سال ها قبل، تأثیر زیادی بر احساس دو طرفه ی آن ها گذاشته است. تورو با گذشت زمان، خود را به زندگی دانشگاهی، و تنهایی و انزوای آن عادت می دهد اما فشار و مسئولیت های زندگی روزمره برای نائوکو غیر قابل تحمل شده است. هر چه نائوکو بیشتر در دنیای درونی خود فرو می رود، تورو بیشتر و بیشتر به سوی دیگران کشیده شده و جذب دختری مستقل و بی پروا می شود. رمان جنگل نروژی، داستانی گزنده درباره ی روابط عاشقانه ی دانشجویی جوان است و مخاطب را با خود به دنیای پرفراز و نشیب و تکرارنشدنی عشق اول می برد.اکنون میتوانید این کتاب را با تخفیف ویژه, به صورت آنلاین از سایت دیجی کتاب خرید نمایید.جهت مشاهده معرفیاجمالی کتاب ها به همراه خلاصه، نقد, بررسی و بخش هایی از متن کتاب ها... به کافه دیجی کتاب مراجعه نمایید.
محصولات مرتبط
بخش هایی از متن کتاب جنگل نروژی ...
هجده سال گذشته بود، اما هنوز می توانستم تک تک جزئیات آن روز را در مرغزار به خاطر بیاورم. حافظه چیز مسخره ای است. زمانی که آنجا به سختی به آن توجه داشتم. هرگز فکر نکردم که آن لحظه، اثری دراز مدت روی من خواهد گذاشت. قطعا تصورش را هم نمی کردم که هجده سال بعد، آن منظره را با همه ی جزییاتش به خاطر خواهم آورد. آن روز، به منظره ی پیش رویم ذره ای هم اهمیت نداده بودم. به خودم فکر می کردم. به دختر زیبایی که کنارم قدم بر می داشت، فکر می کردم. به با هم بودن مان و دوباره به خودم فکر می کردم. در آن سن خاص بودم، در آن دوره از زندگی که هر منظره، هر احساس، هر فکری مانند بوم رنگ به خودم بر می گشت و بدتر از آن، عاشق بودم، یک عشق با تمام پیچیدگی هایش. تماشای منظره، آخرین چیزی بود که به ذهنم خطور می کرد.
اگر ذهنم را آرام کنم، از هم فرو می پاشم. همیشه این گونه زندگی کرده ام و این تنها راهی است که برای ادامه ی زندگی بلدم. اگر برای یک ثانیه آرام بگیرم، دیگر هرگز نمی توانم راهم را پیدا کنم. تکه تکه می شوم و تکه هایم را باد با خود خواهد برد.
به روش خودم از یک سالی که همراهم بودی، از تو سپاسگزارم. اگر هیچ چیز دیگر را باور نمی کنی، لطفا این را باور کن. این تو نبودی که به من صدمه زدی. من خودم این کار را کردم و این چیزی است که واقعا احساس می کنم. اما در حال حاضر آماده ی دیدنت نیستم. دوست دارم تو را ببینم، ولی برای این دیدار آماده نیستم. لحظه ای که احساس کنم آماده ام، برایت می نویسم. آن زمان شاید بتوانیم یکدیگر را بهتر بشناسیم. همان طور که گفتی،شاید این کاری است که باید انجام دهیم: بهتر شناختن یکدیگر.
دیدگاه خود را بنویسید