«یادداشت های یک دیوانه» یکی از شاهکارهای «نیکلای گوگول» است که وجه مشخصه داستانهایش سادگی قصهنویسی، ویژگی قومی، امانت محض نسبت به زندگی، و بکر بودن و سرزندگی خندهآور آنهاست که همیشه تحتتأثیر احساس عمیق غم و دلتنگی قرار میگیرد. همهی این ویژگیها یک منبع دارند: گوگول شاعر است، شاعر زندگی حقیقی. اولین تأثیری که هر یک از قصههای گوگول بر خواننده میگذارد این است که با خود بگوید: «چقدر همهی اینها ساده، عادی، طبیعی، و حقیقی است، و درعینحال چقدر بکر و تازه.» این سادگی قصهنویسی، این صراحت لهجه، این پرهیز از نمایشپردازی، این پیشپاافتادگی و معمولی بودن اتفاقات قصهها، علائم حقیقی و قطعی خلاقیت هستند: این شعری حقیقی است، شعر زندگی خود ماست. تقریباً همهی قصههای گوگول کمدیهای سرگرمکنندهای هستند که با هیچوپوچ شروع میشوند، با هیچوپوچ ادامه مییابند، و به اشک ختم میشوند، و در پایان، زندگی نام میگیرند. قصههایش همگی همینطورند: اولش سرگرمکننده، سپس غم! زندگی خود ما هم چنین است: اولش سرگرم کننده، و بعد غم. چقدر شعر، چقدر فلسفه، و چقدر حقیقت در اینجا نهفته است!
نیکلای واسیلیِویچ گوگول (به انگلیسی: Nikolai Gogol) (متول ۱۸۰۹و درگذشته ۱۸۵۲) نویسندهٔ بزرگ و سرشناس روسی با اصالتی اوکراینی بود. گوگول بنیانگذار سبک رئالیسم انتقادی در ادبیات روسی و یکی از بزرگترین طنزپردازان جهان است.
گوگول در روستای ساروچینتسی واقع در اوکراین کنونی به دنیا آمد. او در کودکی به عمویش در اجرای نمایش هایی به زبان اوکراینی کمک می کرد.گوگول در سال 1820 به مدرسه ی هنری نیژین رفت و تا سال 1828 در آن جا ماند. او در همین مدرسه، نویسندگی را آغاز کرد و به بازیگری نیز علاقه مند شد. گوگول در سال 1831 اولین مجموعه از داستان های خود را به چاپ رساند و خیلی زود با بازخوردهای بسیار مثبتی رو به رو شد. او بعد از این، داستان ها و نمایشنامه های متعددی نوشت که همگی در زمره ی آثار موفق ادبیات روسیه قرار دارند.وی در شب 24 فوریه ی 1852 برخی از دست نویس های خود را سوزاند. اندکی پس از این اتفاق، نیکلای گوگول به بستر رفت، هیچ غذایی نخورد و نه روز بعد چشم از جهان فرو بست.
دیدگاه خود را بنویسید