«تمام آن چه که هرگز به تو نگفتم» اثری هنرمندانه و جذاب به قلم «سلست اینگ» است که داستان زندگی یک خانواده چینی-آمریکایی را روایت می کند که در دهه ی 70، ساکن شهری کوچک در اوهایو هستند. لیدیا، فرزند محبوب و سوگلی مارلین و جیمز لی است. این دو نفر مطمئن هستند که او می تواند به رویا های دست نیافته ی خودشان برسد. اما وقتی که جسد لیدیا در برکه ای محلی پیدا می شود، مرکز ثقلی که باعث حفظ تعادل این خانواده می شد و از پاشیده شدن آن جلوگیری می کرد، از بین رفته و آن ها را در آشوب و آشفتگی فرو می برد. رمان تمام آن چه که هرگز به تو نگفتم، داستانی بسیار تکان دهنده از اسرار، حسرت ها، نقطه ی عطفی گیرا و تصویری دقیق از زندگی خانوادگی است و از کشمکش و تقلای همیشگی مادران، دختران، پدران و پسران به منظور درک یکدیگر، پرده برمی دارد.
لیدیا مرده اما هنوز کسی نمی داند. داستان با این واقعیت ساده و در عین حال سهمگین آغاز می شود. روایت دختر نوجوانی که در خانواده ای آمریکایی- چینی به دنیا آمده، دختری که برای حفظ جمع خانوادگی و در کنار داشتن مادر سال ها فداکاری می کند اما در نهایت تاب تحمل زندگی در چنان خانواده ای را از دست می دهد، خانواده ای که به لحاظ تفاوت های فرهنگی در جامعه ی آمریکای دهه 60 و 70 خود را منزوی کرده اند و عملا نمی توانند با محیط اطراف شان ارتباط برقرار کنند. این کتاب که یکی از پرفروش ترین کتابهای سال 2015 بوده داستان عشق ها و آرزوهایی است که هرگز بر زبان آورده نمی شوند و تنها پس از مرگ است که بازماندگان آن را از میان یادگاری ها و خاطرات عزیزشان در می یابند. تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم در حقیقت بیانگر عدم درک خواسته ها و آرزوهایی است که موجب می شود اعضای خانواده از هم فاصله بگیرند.
دیدگاه خود را بنویسید