معرفی کتاب زوربای یونانی (Zorba The Greece) اثر نیکوس کازانتزاکیس :کتاب زوربای یونانی، رمانی کلاسیک و فوق العاده زیبا شاهکار نیکوس کازانتزاکیس است که اولین بار در سال 1946 منتشر شد. این رمان ارزشمند به داستان دو مرد، دوستیِ باورنکردنی آن ها و اهمیت بهره جویی کامل از زندگی می پردازد. زوربا، مردی یونانی، بسیار پرانرژی و غیرقابل پیش بینی است. او به همراه راوی بی نام و نشان داستان به جزیره ی کرِت می رود تا در معدن ذغال سنگِ راوی کار کند؛ پس از این اتفاق، رابطه ی منحصر به فردی میان این دو شخصیت شکل می گیرد. این دو کاراکتر از نظر شخصیت بسیار از هم دور هستند: راوی، مردی متفکر، فروتن و کم حرف است و زوربا، شخصیتی آزاد، سرزنده و ورای محدودیت های آداب معاشرت دارد. زوربا در ادامه ی داستان به بهترین دوست راوی تبدیل می گردد و به او کمک می کند تا قدر و ارزشِ لذتِ زنده بودن را بیش از پیش درک کند.
معرفی اجمالی کتاب زوربای یونانی
زوربای یونانی اثر نیکوس کازانتزاکیس کتابی است که داستان دوستی مرد جوان و پیرمرد ۶۰ ساله زندهدلی را تعریف میکند که به ادعای خودش یک عاشق پر جنب و جوش، یک جنگجوی ماجراجو، آشپز، نوازنده، معدنچی و قصه گو و خیلی چیزهای دیگر است. بله زوربا چنین شخصیتی دارد. مردی که به گفته راوی تلاش برای توصیف او بیهوده خواهد بود.
زوربا، قهرمان کتاب زوربای یونانی (Zorba The Greece)، گرچه فردى است عامى و تحصیل نکرده، ولى مرد کار است و مرد زندگى. اگر از معتقدات دینى و شوریدگى بىحد و پایانش نسبت به زن یا، به قول خودش، آن سرگرمى پایانناپذیر صرفنظر کنیم، مردى است بسیار توانا، اهل عمل و فرزانه.
زوربای یونانی، داستانی است در ستایش از زندگی، طعنهای است گزنده به روشنفکران عزلت گزیده و موشهای کاغذخوار که میکوشند جهان را از لابه لای صفحات کتابها و تودهٔ در هم و برهمی از کاغذ سیاه ببینند و به درکش نایل شوند. اما زوربا میآموزاند که آن را با گوشت و خون خود حس کنید و الا چیزی جز «شبح» نخواهید دید.
هر کسی ممکن است این رمان را به عنوان یک رمان تربیتی بخواند، آموزش مرد جوان احساساتی برای ورود به جهان خشن قرن بیستم. رفاقت راوی با زوربا و شریک شدن او در طرحهای کسبوکار راوی، آن دو را در موقعیت استاد و شاگردی قرار میدهد. اما کازانتزاکیس در بیشتر رمان هایش و از جمله این رمان از داستان برای به نمایش درآوردن مسایل فلسفی بهره می برد. شخصیت ها آشکارا در مخمصه های هستی گرایی گرفتارند: انسان در تقابل با یک جهان بی معنی، باید پایان را برای خود ایجاد کند یا بی اراده و بی هدف به سمت مرگ بی معنی خود رهسپار شود. در زوربای یونانی کازانتزاکیس به بررسی این وضعیت از طریق یک سری تضادها میپردازد، در درجه اول در شخصیتهایی که داستان را تشکیل میدهند. راوی جوان که به اسم رئیس میشناسیمش برای فرار از خشونت جهان در یک عقب نشینی به مطالعه و بررسی بودیسم میپردازد. اما در یک تصادف عجیب و غریب به وسیله یک شراکت تجاری با پیرمردی پر زرق و برق، افراطی و زمینی یعنی الکسیس زوربا پیوند میخورد.
ویژگی های کتاب زوربای یونانی
جزو لیست برترین کتاب های تاریخ ادبیات به انتخاب انجمن کتاب نروژ
فیلمی بر اساس این کتاب در سال 1946 ساخته شده است.
عجیب است، ارباب… خیلی عجیب است، آنقدر که مرا گیج کرده! این همه تبهکاری، این همه دزدی و کشت و کشتار که ما شورشیان مرتکب شدهایم به آمدن شاهزاده ژرژ به یونان و به آزادی منجر شده است!
با چشمان دریده از حیرت نگاهم کرد و زمزمهکنان باز گفت:
_ این خودش معمایی است، معمایی بزرگ! پس برای اینکه آزادی به این دنیا بیاید این همه جنایت و تبهکاری لازم است؟ من اگر بخواهم بر تمام آن کثافتکاریها و آدمکشیهایی را که مرتکب شدهایم برای تو شرح دهم مو بر کلهات سیخ خواهد شد. با این حال نتیجۀ همۀ آن کارها چه شده است؟ آزادی! خدا به جای اینکه ما را با صاعقۀ خودش بسوزاند به ما آزادی داده است براستی که من از این کار هیچ سر در نمیآورم! و چنان به من نگاه کرد که انگار کمک میطلبد. معلوم بود که این مسأله خیلی گیجش کرده است و او قادر نیست به کنه آن پی ببرد.
مضطربانه پرسید: تو ارباب، تو چیزی از این قضیه میفهمی؟
من چه را بفهمم؟ به او چه بگویم؟ یا آنچه ما خدا مینامیم وجود ندارد، و یا آنچه به قول ما جنایت و تبهکاری نامیده میشود برای مبارزه و برای آزادی دنیا ضروری است.
میکوشیدم عبارت سادهتری برای توضیح دادن به زوربا پیدا کنم. گفتم: چگونه گل در کود و کثافت ریشه میدواند و میروید؟ حال فرض کن، زوربا که کود و کثافت همان آدم است و گل همان آزادی.
زوربا با مشت به روی میز کوبید و گفت:
پس دانه چه؟ برای اینکه گلی سبز بشود دانۀ آن لازم است. چه کسی چنین دانهای را در درون کثیف ما گذاشته است؟ و چرا این دانه با نیکی و درستکاری رشد نمیکند؟ چرا برای روییدن آن خون و کثافت لازم است؟
نیکوس کازانتزاکیس (Nikos Kazantzakis)، 18731957، شاعر و نویسنده یونانى، در شهر کاندیا (بزرگترین شهر کرت، که تا 1841 کرسى آن جزیره بود) دیده به جهان گشود. کودکیش در دوران جنگهاى وطنپرستانه مردم کرت با ترکان عثمانى گذشت، همین روح قهرمانى است که جاى جاى در نوشتههایش دیده مىشود.
در آتن به تحصیل حقوق پرداخت. سپس به فرانسه، آلمان و ایتالیا سفرهایى کرده به مطالعه و تحقیق در ادبیات و هنرهاى زیبا پرداخت. متعاقبا با یکى از دوستانش، موسوم به گئورگ زوربا (همین دوست است که الهامبخش کتاب زورباى یونانى شده است) سرگرم استخراج معدن شد؛ ولى، چون در این کار با شکست مواجه گردید، مخبرى روزنامهها را پیشه کرد.
مهمترین آثار وى عبارتند از منظومه حماسى اودیسه (مشتمل بر 33000 بیت)، «باغ صخرهها»، «اولیس»، «مسیح»، «مسیح باز مصلوب»، «زورباى یونانى»، «آزادى با مرگ»، و «آسیز بینوا».
مجله تایم در بررسی سال ۱۹۵۳ خود از این رمان، آن را به درستی «داستانی بدون طرح اما با معنی» توصیف کرد و به نظر در مورد این کتاب این تعریف شایسته و کامل است.
ناشناس
کتاب خوبی بود
757 روز پیش ارسال پاسخدیدگاه خود را بنویسید