«همنوایی با معنا» اثری از «ست گادین» نویسنده سرشناش کتاب گاو بنفش است که از سوی «فاطمه باغستانی» ترجمه و نشر آموخته آن را منتشر و روانه بازار کرده است. امروزه، دنیای تجارت و کسبوکار با مشکلات بسیاری دستبهگریبان است؛ مشکلات جدید و جدی که به بررسی موشکافانه و راهکارهایی تخصصی و کارآمد نیاز دارد. گادین در همنوایی با معنا سـراغ عمدۀ این مشکلات رفته است: بحرانهای پیشبینینشدۀ پیــش روی تیمهــا و رهبــران، تغییرات چشــمگیر دنیای اقتصاد و کســبوکار، جولان بیحسابوکتاب هوش مصنوعی و گرفتن جای نیروی انسانی، رکودهای مالی و اقتصادی جهانــی، ســقوط ارزش پول کشــورها، وضعیت ناپایدار ارزهای دیجیتــال و کاهش تأثیرحقوق و مزایا در حفظ وفاداری و تلاش و مســئولیتپذیری و رضایت شــغلی افراد و… . گادیــن در طــول کتاب راهکارهایی برای مواجهه و مقابله با مشـکلات پیشـین پیشــنهاد میدهد تا بر اهمیت مهیاکردن زمینۀ بهترین شــغل ممکن، افزایش انگیزه، همدلی، تیمســازی و از همه مهمتر، نیروی انســانی تأکید کند.
🔻 فهرست مطالب
- مقدمۀ مترجم
- سه آهنگ
- بهسوی معنا
- چه بر سر مدیریت آمد؟
- این بار بامعنا
- تعهدات
- بیایید واقعگرا باشیم
- چه میسازیم؟
- مسیریابی
- جلسات نشانۀ بیماری است
- خلق سازمانی معنامحور
- جاروی دستهبلند
- ضمیمه
🔻بخش هایی از متن کتاب همنوایی بامعنا
– میشـود طـوری کار کنیــم که هم حالمان خوب باشـد، هــم کار خــوب پیـش بـرود. درواقع، ایــن تنها مسـیری است که به مقصد میرسـد.
– فرسودگی، نارضایتمندی و جلسههای پیاپی بیهوده از بهــرهوری میکاهد و کار را یکنواخت میکند. در چنین موقعیتی، ما در پی امنیت هســتیم، نه رشد.
– نیاز شــرکتها تغییر کرده اســت. حالا ســازمانها بهجای نیروی ارزان برای انجامدادن کارهای نیمهخودکاری که ماشینها هنوز از پس آن برنمیآیند، دنبال دو عنصر ظاهراً کمیاباند: خلاقیت و انسانیت.
– مجموعۀ نوشــتهها، نظامهــا و ســازمانهایی که فعالیتشــان را وقــف موضوع مدیریت افــراد کردهاند، تقریباً بیشــمار است. مدیریت در عمق تمام پدیدههای عادی دنیــای امــروز نفوذ کرده اســت.
– اگر به میزان رضایت آدمها یا ارزش سهام یا تابآوری نگاهــی بیندازیم، میبینیم که امــروز دیگر آن چیزهایی که قرن پیشین ساختیم، به کارمان نمیآید.
– اگـــر در پی گذار هســـتیم و میخواهیم معنای رســـیدن از اینجا به آنجا را بیابیم، باید جامۀ کاوشـــگری بپوشیم، نه اینکه فقط قطاری را روی ریلی مشخص و واحد به حرکـــت درآوریم. فرایندها مهم اســـت، نه فرمانها.
– انقلاب مصرفکننده در اواســط قرن گذشــته بسیار ســاده بود: چیزها را ارزان و راحت کنید تا کامروا شــوید.
دیدگاه خود را بنویسید