کتاب جای امن گلولهها خاطراتی از عبدالرضا آلبوغبیش با ثبت و تدوین جواد کامور بخشایش است. یکی از کتابهایی که درباره مقاومت 34 روز اول خرمشهر تا قبل از اشغال این شهر نگاشته شده است.عبدالرضا آلبوغبیش ارتباطات گستردهای با شخصیتهای جنگی چه در ارتش و چه در سپاه و نیروی مقاومت مردمی روزهای اول جنگ داشت. او همرزم شیخ محمدحسن قنوتی مشهور به شیخ شریف بود. آلبوغبیش روز بیست و چهار مهر 59 همراه با شیخ شریف به اسارت عراقیها میافتد، عراقیها شیخ شریف را در برابر دیدگانش به وضع فجیعی به شهادت میرسانند و یکی از افسران عراقی 13 گلوله به سمت او شلیک میکند و به گمان اینکه او به شهادت رسیده او رها میسازند.
کتاب جای امن گلولهها روایت داستانی دارد و به شکل جریان سیال ذهن شروع شده است. یعنی به ترتیب سیر تاریخی نیست، بلکه کتاب درست از لحظه 24 مهر شروع میشود، لحظهای که شیخ شریف و عبدالرضا سوار ماشین هستند و 5 دقیقه بعد ماشینشان منفجر میشود و این دو، گیر عراقیها میافتند ولی برای اینکه گذشته عبدالرضا برای خواننده ترسیم شود در زمانی که بیهوش افتاده خاطرات گذشته او در ذهنش مرور میشود.
عنوان «جای امن گلولهها» هم اشاره جالبی است به 13 گلولهای که از سوی افسر عراقی به سوی عبدالرضا شلیک میشود و هنوز که هنوز است 5 گلوله از این گلولهها مهمان جسم اویند. بدن عبدالرضا جای امنی برای این گلولههاست که کسی دستش به آنها نمیرسد.
بخش هایی از متن کتاب ...
روزهای استقرار ما در میدان تیر روزهای سختی بود؛ گرما و خشکی هوای جنوب، زیستگاه مناسبی برای مار و عقرب بود. حتی در آن هوای پاییزی هم از نیش جانوران زهرآگین در امان نبودیم. شبها از شدت گرمای هوا، خطر حمله مار و عقرب را به جان میخریدیم و برای استراحت از سنگر خارج میشدیم. داخل سنگر حداقل این حسن را داشت که با روشنایی چراغ نفتی یا شمع، از وجود گزندهها باخبر میشدیم. اما با بیرون آمدن از سنگر، از یک سو در تیررس عراقیها قرار میگرفتیم و از سوی دیگر به دلیل تاریکی هوا، اگر مار یا عقربی به سراغمان میآمد متوجه نمیشدیم.
دیدگاه خود را بنویسید