کتاب «جشن حنابندان» نوشته‌ی «محمدحسین قدمی» است. «جشن حنابندان» شامل دو گزارش از عملیات کربلای 5 و بیت‌المقدس 4 در مناطق جنوب و غرب کشور است. ناشر درباره‌ی کتاب آورده است: «نویسنده هر دو گزارش را از میان خاطرات رزمندگان لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) گردآوری کرده است. او در گزارش دوم، از میان دسته‌های مختلف، دسته‌ی ایمان را که به خط‌شکنی معروف بودند انتخاب کرده و کار را با آن دسته شروع کرده است. در این کتاب از نحوه‌ی برخورد رزمندگان ایرانی با اسرای عراقی و دیدار از حلبچه و ابراز انزجار و تنفر مردم عراق از صدام در سال‌های جنگ، خاطراتی جذاب و خواندنی نوشته شده است.» در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «سید مرتضی آوینی هم همیشه خودش را گوشه‌ای مخفی می‌کند تا هم به دام بچه‌ها نیفتد و هم از فرصت‌های ناب جبهه نهایت بهره را ببرد. هرچند که روی خوشی به فیلمبردار و عکاس نشان نمی‌دهد و چهره‌اش را با چفیه می‌پوشاند ولی با همه‌ی زرنگی از تیررس دوربین مجرب ما در امان نمی‌ماند.» این کتاب را انتشارات «سوره مهر» منتشر کرده است.
گزارش‌نویسی یکی از بهترین راه‌های بیان حوادث است. یک گزارش‌گر سعی می‌کند با یاری جستن از جزئی‌ترین اشیاء موجود در محل حادثه کامل‌ترین تصویر را در قالب کلمات ارائه دهد. «جشن حنابندان» دو گزارش از عملیات کربلای ۵ و بیت المقدس ۴ در جنگ تحمیلی است. محمد حسین قدمی به گفته خودش خشاب قلمش را پر از واژه و ضامن دوربین را روی رگبار «فریم» تنظیم کرده تا بتواند گوشه‌ای از خلوص و ایمان و عشق و وحدت و شهادت رزمندگان را به تصویر بکشد. در انتهای این گزارش عکس‌هایی هم ضمیمه شده است. «برای انجام آخرین مراحل ثبت‌نام به پایگاه «مقداد» می‌روم. پایگاه بی‌اندازه شلوغ است. داوطلبان از نوجوانان کم سن‌وسال تا مردان پیر پشت خمیده، جهت ثبت‌نام هجوم آورده‌اند. در صفی طویل از هم سبقت می‌گیرند که صف گوشت و تخم‌مرغ نیست! صف مشتریان مجاهدی است که کالای جانشان را به صاحب کالا عرضه می‌کنند، ان الله اشتری من‌الومنین...، خداوند جان‌های مؤمنین را به بهای بهشت خریداری می‌کند. بچه‌ها خوشحال‌اند ومضطرب! خوشحال که بالاخره رضایت پدر و مادر را جلب کرده و در صف «سپاهیان محمد (ص)» قرار گرفته‌اند و مضطرب از بابت نرسیدن بوبت. ساعت هفت بعد از ظهر است و ۵ ساعت از وقت اداری گذشته است. برادر مسئول ملتمسانه می‌گوید: «برادران عزیز لطفاً شلوغ نکنید. تحمل کنید تا کارتان زودتر درست شود. ما تا صبح در خدمت شما هستیم.»
محصولات مرتبط
کتاب کوچه باغ انار! به ماندنم عادت نکن | زندگینامه شهید مدافع حرم سید احسان میرسیار | حمیدرضا بشیری فراز
دیدگاه خود را بنویسید