کتاب «دریا خانم»، داستانی آشنا در حوزه ادبیات دفاع مقدس دارد؛ خاطرات زنی که همسر خود را در جنگ از دست میدهد و به تنهایی بار مسئولیت اداره خانواده را به دوش میکشد. از میان کتابهایی که به خاطرهنگاری در مورد دفاع مقدس پرداختهاند، آنهایی که به زندگی و احوالات زنان میپردازند، خصوصیاتی منحصر به فرد دارند. توجه ویژه به جزئیات زندگی، ذکر روابط بین شخصیتها و نقش هر یک از آنها در پیشبرد روایت و توجه به مسائل احساسی و عاطفی از جمله مشخصههای این نوع کتابها در حوزه ادبیات دفاع مقدس هستند. به علاوه، این کتابها به بررسی زوایای مختلف زندگی و فرهنگ عامه مردم در زمان وقوع داستان میپردازند و از این رو منابعی معتبر برای شناخت فرهنگ و سبک زندگی مردم شهرهای مختلف ایران هستند.
نویسنده در ابتدای این کتاب، از بازیهای کودکانه، مجالس نذری و بهانههای کوچک برای خوشبختی طبقه پایین اجتماع میگوید؛ خانوادههایی که بیش از هر چیز به مذهب، اخلاق و تربیت صحیح فرزندان خود بها میدهند. در این بخش از کتاب، او با مطرح کردن دردسرهای ناشی از رعایت حجاب در مدرسه، گوشهای از مشکلات خانوادههای مذهبی در دوران حکومت رژیم پهلوی را به تصویر میکشد. کتاب اشاراتی هم به فعالیتهای انقلابی مردم بوشهر و نقش آنها در قیام مردمی علیه رژیم پهلوی دارد. پس از حمله نیروهای عراقی به ایران و رسیدن شعلههای جنگ به بندر بوشهر، رضا جلیلوند، همسر آذر علامه، همچون دیگر مردان بوشهر به جنگ میرود و پس از مدت کوتاهی شهید میشود. خاطرات مربوط به چگونگی اطلاع آذر علامه از شهادت همسر خود و سفر به تهران و ارومیه برای تحویل گرفتن پیکر رضا است که تصاویری غمناک و زلال را پیش روی خواننده به نمایش میگذارند و در عین حال صبوری و پایداری آذر را نشان میدهند. آذر علامه در کتاب خود از زنی جوان سخن میگوید که در ابتدای زندگی همسر خود را از دست میدهد و برادر خود را در اسارت دشمن میبیند، اما همچون تمام مادران این سرزمین، با قامتی ایستاده به زندگی ادامه میدهد و به تربیت کودک خود مشغول میشود و با افتخار درباره دخترش که تنها یادگار همسر شهیدش است، میگوید: «حالا رحیمه پزشک شده است».
دیدگاه خود را بنویسید