فاصلة میان «نه» تا «بله» بسیار کوتاه است؛ ولی نتایج آن یک دنیا تفاوت دارد. اگر شما به خواستگاری همسر رؤیاییتان بروید و به شما بگویند «نه» چه سرنوشتی خواهید داشت؟ ولی اگر همین جمله را با یک سؤال و یک جمله یا یک دیالوگ به «بله» تبدیل کنید و رؤیایتان به حقیقت بپیوندد، آن وقت چه وضعیتی خواهید داشت؟
چرا این کتاب را نوشتم؟ زمانی که برای نوشتن نه به نه دست به قلم شدم، هرگز تصور نمیکردم کتابی را که در مدت پنجاه روز نوشتهام، اینچنین با اقبال شبکۀ فروش بیمه روبهرو شود. اکنون که در حال نوشتن پیشگفتار نه به نه دوم هستم، ساعت 21:15 دقیقة 23 بهمن 1399 است. در حال پرواز با هواپیمایی ایرانایر از اصفهان به شیراز هستم. هرگز فکر نمیکردم کتابی ـ که رسیدن به چاپ چهارمش برایم رؤیا بود ـ امروز در آستانۀ چهلمین چاپ آن باشد، بارها تصمیم گرفتم این کتاب را بنویسم؛ ولی بنا به دلایلی از نوشتن آن منصرف میشدم و رهایش میکردم. بارها نوشتههایم را گم کردم؛ ولی هر بار همسر عزیزم و همراه همیشگیام، حسام عزیز، مرا به نوشتن تشویق میکردند. بارها پسرم، سرتیترم را برایم آماده میکرد؛ ولی رغبتی برای نوشتن نداشتم، انگیزهام بهشدت کاهش یافته بود. بعد از نه به نه پنج جلد کتاب دیگر نوشتم؛ ولی نمیدانستم چرا نوشتن این کتاب سر نمیگرفت. تا اینکه در مراسم رونمایی کتاب رؤیای بهتر شدن به خودم قول دادم تا ساعت هشت صبح روز 22 بهمن 99 مصادف با لحظة تولد دختر نازنینم، سارای عزیز، کار نگارش این کتاب را به پایان برسانم. همانطور که کار نگارش نه به نه را در ساعت 4 بامداد 18 اردیبهشت ماه 1393 با 3 ساعت و 45 دقیقه تأخیر در زادروز پسر عزیزم حسام به پایان بردم، این بار هم موفق شدم در روز موعود به تعهدم عمل کنم و این کتاب را به عزیزان فعال در صنعت بیمه تقدیم کنم. شور و شوق وصفناپذیری که از محبتهای خوانندگان سایر کتابهایم دریافت کردم، من را بر آن داشت تا عنوان کتابهایم را تا 26 خرداد 1400 به دو رقم برسانم و بتوانم اثری از خودم بر جای بگذارم و بیهوده نزیسته باشم و به هدف بزرگی در زندگیام دست پیدا کنم. در زندگی همواره از شنیدن «نه» و رد شدن نفرت عجیبی داشتم. هرگز دوست نداشتم کتابی را بخوانم که مردم را به «نه» گفتن تشویق میکند. اصلاً چرا ما باید به کسی «نه» بگوییم وقتی میتوانیم مثبت باشیم و «بله» بگوییم؛ بنابراین تصمیم گرفتم شیوههایی را در زندگی به کار گیرم که به هر کسی پیشنهاد میدهم، نهتنها پاسخ منفی دریافت نکنم، بلکه با خواستۀ قلبی پاسخ مثبت و دوستداشتنیام، «بله»، را دریافت کنم؛ بنابراین تصمیم گرفتم نام کتاب را «همه باید بگویند بله» قرار دهم؛ ولی با مخالفت دوستان زیادی روبهرو شدم و درنهایت پذیرفتم که نام پیشین را برگزینم و به خوانندگان عزیز کمک کنم چگونه از تلة مشتریان رهایی یابند و «نه»هایی را که از مخاطبان دریافت میکنند به «بله» تغییر دهند. آنچه برایم بسیار جالب بود، زمانهای نوشتن این کتاب بود که در سختترین شرایط اتفاق میافتاد و اوقاتی که از نوشتن شانه خالی میکردم و برای انجام دادن آن به خودم «نه» میگفتم و میخواستم خوابیدن و استراحت کردن را به نوشتن ترجیح بدهم، بر سر خودم فریاد میزدم و میگفتم «خفه شو انجامش بده». همین جملۀ جادویی و الهامبخش آنقدر به کمکم آمد تا اینکه توانستم آن را به سرانجام برسانم. نکتۀ جالبی را که دوست دارم با شما به اشتراک بگذارم، این است که مطمئنم بیش از هفتاد درصد این کتاب در حالی نوشته شده است که شما خوانندۀ عزیز در خواب بودهاید. اغلب نوشتهها بین ساعت 23 تا 4 بامداد نوشته شده است یا از زمانهایی که در پروازها در سالنهای فرودگاههای داخلی یا خارجی، در هتلهای شانگریلا در استانبول، در جزیرۀ زیبای مالدیو، هتل باران اصفهان یا در شهر زیبای لاهیجان، رشت، خمام، اهواز، از هر فرصت حتی ده
دقیقهای استفاده کردم. به خستگی، «نه» گفتم، به گردش و تفریح «نه» گفتم، به هر آنچه میتوانست مانع نوشتن و عامل دست کشیدن از کارم باشد «نه» گفتم، برای شرکت در سمینار جردن بلفورت (گرگ وال استریت) چهار شب و پنج روز اقامت در ترکیه فقط 17 ساعت خوابیدم، هرگاه خواب به سراغم میآمد، با یک فنجان قهوة ترک یا یک دوشِ آب سرد سراغ کلاسورم میرفتم و به نوشتن ادامه میدادم و تجربهای که دریافت کردم، فقط یک جمله بود: «همه باید به تو بگویند بله» همین. تحقق رؤیاهای تو بستگی به پاسخ مثبت گرفتن از دیگران دارد. هر «نه» ای که به «بله» تبدیل میشود، تو را یک گام به رؤیاهایت نزدیک میکند. فاصلة میان «نه» تا «بله» بسیار کوتاه است؛ ولی نتایج آن یک دنیا تفاوت دارد. اگر شما به خواستگاری همسر رؤیاییتان بروید و به شما بگویند «نه» چه سرنوشتی خواهید داشت؟ ولی اگر همین جمله را با یک سؤال و یک جمله یا یک دیالوگ به «بله» تبدیل کنید و رؤیایتان به حقیقت بپیوندد، آن وقت چه وضعیتی خواهید داشت؟ اگر برای یک پروژة اقتصادی یا صنعتی نیاز به یک وام با بهرۀ پایین داشته باشید و سرنوشت کسبوکار و زندگیتان به دریافت آن وام بستگی داشته باشد و رئیس بانک با درخواست شما مخالفت کند و به شما «نه» بگوید و شما با قدرت اقناعسازی و استفاده از کلمات بتوانید «نه» را به «بله» تبدیل کنید و وام درخواستیتان را دریافت کنید و مشکل مالیتان را حل کنید و کمپانیتان را به سودآوری برسانید، چقدر میتواند در زندگی شما تأثیرگذار باشد؟ قطعاً شما را در مسیر رؤیاهایتان قرار خواهد داد. جلد یک و دوی کتاب نه به نه میتواند به شما کمک کند، تا از «نه» به «بله» برسید و رؤیاهایتان را محقق کنید.
دیدگاه خود را بنویسید