قصه ی سرگذشت مولانا جلال الدین محمد بلخی که گاه مولانا بود و گاه خداوندگار، گاه ملای روم بود و گاه رومی، از داستان های جذاب و کهن محسوب می شود که ما را با شخصیت این عارف و ادیب بزرگ آشنا می کند. داستان های زیادی در باب زندگی مولوی بیان شده اما قصه ی قصه ها، به قلم محمدعلی موحد، قصه ی مولانا شدن او در سایه ی دلنشین عواطف و تعالیم شمس تبریزی است.نویسنده از فیه ما فیه و مثنوی و دیوان شمس گرفته تا آثار سلطان ولد، پسر جلال الدین، همه جا به دنبال رد پای پیوند عمیق و عرفانی مولانا و شمس می گردد و حتی از جستجو در مقالات شمس که قبل از دیوان کبیر آفریده شده نیز دریغ نمی ورزد.
موحد کتاب را از زبان سلطان ولد نوشته و این چنین سعی کرده تا پدر را در آیینه ی چشم پسر به مخاطبان بنمایاند. پیشگفتار موحد که حدود صد صفحه از کتاب را شامل می شود به معرفی منابعی که کتاب از آن گرفته شده و توصیف ارزش کارهای سلطان ولد می پردازد. سلطان ولد در سه کتاب ابتدا نامه، رباب نامه و انتها نامه از تعلیمات مولانا و دیگر مرشدان مولویه سخن گفته است.
این قصه شرح زندگی مولانا از زمان مرگ پدرش بها ولد تا تعلیم و تعامل معنوی او در مکتب برهان محقق، شمس تبریزی، صلاح الدین زرکوب و حسام الدین چلپی است. پس از حسام الدین، سلطان ولد خود جانشین پدر شده و سپس حسام الدین در خواب او را امر به پیروی از کریم الدین بکتمر می کند و روایت ها به زمان راوی که سلطان ولد است، ختم می شود
دیدگاه خود را بنویسید