هنگامهی عجیبی از زندگی بشریست و شاید بتوان گفت اولین و خطیرترین لحظههاست! اولینبار است که جهان به معنای واقعی در سراشیبی نابودیست و عدهای از والاستریت تا نیاوران معتقدند که همین وضعیت «طبیعی» و درست است! و درست به همین دلیل، خطیرترین است؛ برای نجات نوع بشر و زمین، اگر همین اکنون از این وضعیت طبیعی والاستریتنشینها و نیاوراننشینها عبور نکنیم، کار همهمان تمام است! اینکه چه باید کرد و بدیل ما چیست، همواره موضوع پرسش و محل مناقشه بوده و همهی بدیلهای ممکن و مطروحه هم با غوغاسالاری بیوقفهی الیگارشی جهان سرمایه، هماره در نطفه خفه شدهاند.
اما نیروی مقاومت زنده است و به مدد ایدههای رهاییبخش، هیچگاه تسلیم صحنهگردانی شر عظیم نشدهاست. کتاب «ثروت مشترک: بدیلی فراسوی سرمایه» با نظر به همهی امکانهای «درونی» ایدئولژیهای مسلط، پروژهای زیستی با مبنایی اخلاقی ارائه میدهد، برابر امپراتوری؛ پروژهای برای تخیل و درک آن چیزی که همواره گفتهاند وجود ندارد یا ممکن نیست: یک «بیرون» متصور از درون؛ امر مشترک. درست در دورانی که همهی امر مشترک در مسیر خصوصیسازی، به سوژهای برای مصرف بیبازگشت تبدیل شده، مایکل هارت و آنتونیو نگری، بیرون از دوگانهی امر خصوصی و عمومی، ثروت مشترک را در مقام بدیل وضعیت، مفصلبندی کردهاند. این دو فیلسوف و نظریهپرداز بزرگ زمانهی ما، امر مشترک را در مسیری دموکراتیک، یک خودحکومتی مبتنی بر ثروت اشتراکی میبینند که با فهم وضعیت معاصر، بدیلیست برای بیرونشدن از شرایط فقدان هستی که ناگزیری و محتومی این چیزیست که جهان نولیبرال برای ما ساختهاست. بهواقع، ثروت مشترک، تبیین امکانهای ساختن بهشت است، در جهنم!
دیدگاه خود را بنویسید