اوریانا فالاچی "Oriana Fallaci" متولد ۲۹ ژوئن ۱۹۲۹ در شهر فلورانس ایتالیا ؛ روزنامهنگار، نویسنده و مصاحبهگر سیاسی برجسته ایتالیایی بود که در شهر فلورانس متولد شد و در سال 2006 (سن ۷۷ سالگی) در کلینیک خصوصی سانتا کیارا در شهر فلورانس ایتالیا، بر اثر ابتلا به سرطان ریه درگذشت .آنچه بیش از هر چیز به معروفیت وی کمک نمود، مجموعه مصاحبههای مفصل و مشهور او با رهبران سرشناسی همچون محمدرضا پهلوی، امام خمینی , یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، ایندیرا گاندی، گلدا مایر، ملک حسین، معمر قذافی، جرج حبش، و هنری کیسینجر بود. از آثار وی می توان به کتاب های زیر اشاره کرد.هفت گناه هالیوود,جنس ضعیف ,پنهلوپه به جنگ میرو,دنفرتانگیز,اگر خورشید بمیرد, زندگی، جنگ و دیگر هیچ ,آن روز در ماه,نامه به کودکی که زاده نشد, مصاحبه با تاریخ,یک مرد انشاءالله,خشم و غرور
بیوگرافی کامل اوریانا فالاچی و معرفی آثار ؛ "Oriana Fallaci"
بیوگرافی
اوریانا فالاچی متولد ۲۹ ژوئن ۱۹۲۹ در شهر فلورانس ایتالیا ؛ روزنامهنگار، نویسنده و مصاحبهگر سیاسی برجسته ایتالیایی بود که در شهر فلورانس متولد شد و در سال 2006 (سن ۷۷ سالگی) در کلینیک خصوصی سانتا کیارا در شهر فلورانس ایتالیا، بر اثر ابتلا به سرطان ریه درگذشت , خدا بیامورز یک سیگاری حرفه ای بود و همیشه یک نخ سیگار فیلتر قرمز نیکوتین بالا تو مایه های وینیستون عقابی در کنار لبش بود , اگه یه مروری بر عکسهای وی داشته باشید متوجه موضوع خواهید شد.
اورینا فالاچی در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان یک چریک ضد فاشیسم فعالیت میکرد. آنچه بیش از هر چیز به معروفیت وی کمک نمود، مجموعه مصاحبههای مفصل و مشهور او با رهبران سرشناسی همچون محمدرضا پهلوی، امام خمینی , یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، ایندیرا گاندی، گلدا مایر، ملک حسین، معمر قذافی، جرج حبش، و هنری کیسینجر بود.
فالاچی نه ساله بود که جنگ جهانی دوم شروع شد و پدر او که از موسولینی نفرت داشت، وارد جنبش مقاومت زیرزمینی شد. اوریانا هم گرچه بعدها نوشت که دو طرف جنگ تفاوت چندانی نداشتند اما به پدر کمک میکرد و تا پایان جنگ تجربههای وحشتناکی را پشت سر گذاشت. هنوز بیست ساله نشده بود که نوشتن در روزنامهها را آغاز نمود و به قول خودش قدرت واژهها را کشف کرد. به خاطر قدرت بیان بالا، درک خاص سیاسی، جسارت فوقالعاده به سرعت از نویسنده ستون کوچکی در یک روزنامه محلی، به خبرنگاری بینالمللی که برای تعدادی از معتبرترین نشریات اروپا قلم میزد تبدیل شد. هر جای دنیا که در آن زمان کانون خبری و رسانهای جنگ قدرت بین زورمداران میبود او را به خود جذب میکرد.
در ایران نام اوریانا فالاچی در اواخر دهه چهل شمسی (دهه شصت میلادی) با ترجمه آثار وی علیه جنگ ویتنام و حکومتهای دیکتاتوری باقیمانده در اروپا (یونان، اسپانیا و پرتغال) مطرح شد. وی یک بار در سال ۱۳۵۱ برای مصاحبه با محمد رضا پهلوی و بار دیگر در سال ۱۳۵۸ برای مصاحبه با روحالله خمینی و مهندس بازرگان به ایران سفر کرد. این مصاحبهها، آخرین بار در سال ۱۳۸۳ همراه با مصاحبه معمر قذافی، آریل شارون و لخ والسا در ایران منتشر شد.
اوریانا فالاچی که به لحاظ عقاید سیاسی از چپ بریده و راستگرا محسوب میشد، از نظر مذهبی یک «بیخدا» بهشمار میآمد؛ زیرا او ظاهراً به خدا ایمانی نداشت، اما گهگاهی تمایلاتی را به مسیحیت نشان میداد. به عنوان نمونه او در اگوست ۲۰۰۵ با پاپ بندیکت شانزدهم دیدار کرد.
او هنگامی که فهمید به نوعی سرطان قابل کنترل دچار است تصمیم گرفت دیگر کتاب ننویسد و بقیه عمر را به استراحت بپردازد. او با نگاه ویژهای که به زندگی داشت (که نه خدا را قبول داشت و نه خلقت تصادفی جهان و نه هیچ تئوری دیگری از لائیکها و دیگر دانشمندان بیخدا) گوشه گیرانه در آپارتمانش در نیویورک و ویلایش در توسکانی ایتالیا به زندگی مشغول بود. زمانی که حادثه یازده سپتامبر روی داد، اوریانا نتوانست در برابر این وسوسه بزرگ مقاومت کند. کتابی در اکتبر ۲۰۰۲ از او به چاپ رسید به نام خشم و غرور که در آن خواهان نابودی آنچه امروزه به نام اسلام مطرح است شدهاست. انتشار این کتاب سبب شد که فالاچی در سن هفتاد و دو سالگی مجبور باشد همواره تحت محافظت نیروهای پلیس قرار بگیرد. همچنین این کتاب پیگردهایی را برای نویسندهاش به دنبال داشت. اما تمام این مسایل حاشیهای مانع از فروش بالای این کتاب در سال ۲۰۰۲ در ایتالیا نشد.
مسلمانان در ایتالیا و فرانسه پس از انتشار این کتاب او را تهدید به مرگ کردند. اما پاسخ او این بود که: «من از نه سالگی با درد و مرگ دست و پنجه نرم کردهام. در ویتنام، در لبنان، مکزیک، بولیوی یا هر جای دیگر. اما از سال ۱۹۹۲ که زیر تیغ جراحی برای بهبود سرطان سینه قرار گرفتهام هر روز میمیرم.»
پس از حملات ۱۱ سپتامبر، فالاچی به انتقاد شدید از مسلمانان پرداخت و اعلام کرد در چند سال آینده اروپا مستعمره مسلمانان خواهد شد و آخرین کتابش اعتراض جمع کثیری از مسلمانان مقیم ایتالیا را برانگیخت. چند ماه گذشته نیز هنگامی که زمزمههای ساخت یک مرکز اسلامی در شهر سیینا قوت میگرفت فالاچی در مصاحبهای به خبرنگار نیویورکر گفت: «چنانچه مسلمانان این مرکز اسلامی را بسازند او با کمک دوستانش آن ساختمان را منفجر خواهد کرد.»
شروع به نویسندگی و مجموعه آثار اوریانا فالاچی
در سالهای دههٔ شصت اوریانا یک سال در ویتنام و مکزیک زندگی کرد و کتابی با عنوان زندگی، جنگ و دیگر هیچ نوشت که نگاهی است آگاه بر پشت سنگر جنگ، بر اجتماعی که آتش و باروت، از انسان جز مشتی گوشت دریده از هم و لاشهای خون آلود و کبود، چیزی بر جای نمیگذارد. او این کتاب را در پاسخ خواهر کوچکش که میپرسید «زندگی یعنی چه؟» نوشت. کتاب با نثر خاص اوریانا و بسیار خشن، گاهی خوشبینانه و گاهی بسیار بدبینانهاست. این کتاب جوایز زیادی را برای او به ارمغان آورد.
کتاب مهم دیگرش با نام مصاحبه با تاریخ در سال ۱۹۷۴ به چاپ رسید که مجموعه مصاحبههای او با شخصیتهای بزرگ سیاسی است. تنوع این اشخاص و سبک و جسارت مصاحبهگری او برایش شهرتی فوقالعاده به بار آورد.
در همین دوران سالهایی را با یک انقلابی یونانی به نام الکساندر پاناگولیس زندگی کرد و پس از کشته شدن وی در سال ۱۹۷۶، کتابی دربارهٔ او به نام یک مرد نوشت. از کتابهای دیگر او میتوان به پنه لوپه به جنگ میرود، نامه به کودکی که هرگز زاده نشد که فریادی است از خشم نسبت به آنچه بر سر بشر آمده در عین حال از عشق مادر شدن میگوید. کتاب کوچکی که از نخستین سطر تا انتها سرشار از احساس شادی، ترس، مهربانی، یأس، خشم، امید، افسردگی و اضطراب است. شاید بحث اصلی کتاب سقط جنین باشد اما بهطور کلی تمام دیدگاههای موجود در بارهٔ زن را توجیه میکند. کتاب دیگر او اگر خورشید بمیرد نام دارد که به مشاهداتش از آمریکا بر میگردد. این کتاب سوگنامه ایست در رثای از دست رفتن خوبیها، یا بهتر بگوییم مجموعه سؤالاتی است که از خواننده سؤال میکند اگر خوبیها بمیرد چه خواهد شد. «اگر خدا بخواهد…» که بیشتر شبیه یک رمان است در سال ۱۹۹۱ چاپ شد. داستان آن در بیروت میگذرد و راجع به جنگهای داخلی لبنان است و نیم نگاهی نیز به جنگ خلیج فارس دارد.
در کتاب خشم و غرور که دراکتبر ۲۰۰۲ به چاپ رسید، فالاچی اسلام را هدف قرار میدهد و آن را به کوهستانی تشبیه میکند که ۱۴۰۰ سال است تکان نخورده، با غارهایی در ضلالت بیانتها که هیچ دری به سوی فتوحات تمدن جدید نگشودهاست. او همچنین پیشوایان اسلامی را به مخالفت با مظاهر تمدن متهم میکند.بنده خدا کلا دین ستیز بود بعد از اینکه دارودسته بن لادن و طالبان 11 سپتامبر برج های نیویورک رو ترکوندن دین ستیز تر هم شد مخصوصا با اسلام.
- هفت گناه هالیوود (I sette peccati di Hollywood)، لُنگانِسی (میلان) در سال ۱۹۵۸ میلادی
- جنس ضعیف (Il sesso inutile, viaggio intorno alla donna)، ریتزولی (میلان)در سال ۱۹۶۱میلادی
- پنهلوپه به جنگ میرود (Penelope alla guerra)، ریتزولی (میلان)، در سال ۱۹۶۲ میلادی
- نفرتانگیز (Gli antipatici)، ریتزولی (میلان)، در سال ۱۹۶۳ میلادی
- اگر خورشید بمیرد (Se il Sole muore)، دربارهٔ برنامه فضایی آمریکا، ریتزولی (میلان)، در سال ۱۹۶۶ میلادی
- زندگی، جنگ و دیگر هیچ (Niente, e cosí sia)، گزارشی از جنگ ویتنام بر اساس تجارب شخصی، ریتزولی (میلان)، در سال ۱۹۶۹ میلادی
- آن روز در ماه (Quel giorno sulla Luna)، ریتزولی (میلان)،در سال ۱۹۷۰ میلادی
- نامه به کودکی که هرگز زاده نشد (Lettera a un bambino mai nato)، ریتزولی (میلان)، در سال ۱۹۷۵ میلادی
- مصاحبه با تاریخ (Intervista con la storia)، مجموعهای از مصاحبه با شخصیتهای سیاسی جهان، ریتزولی (میلان)، در سال ۱۹۷۶ میلادی
- یک مرد (Un uomo)، داستان الکساندروس پاناگولیس، انقلابی یونانی، ریتزولی (میلان)، در سال ۱۹۷۹ میلادی
- انشاءالله (Insciallah)، ریتزولی (میلان)،در سال ۱۹۹۰ میلادی
- خشم و غرور در سال ۲۰۰۱ (آمریکا) میلادی
معرفی و بخشهایی از کتابهای معروف و منتشر شده اوریانا فالاچی در ایران
معرفی کتاب جنس ضعیف اوریانا فالاچی
کتاب جنس ضعیف (گزارشی از وضعیت زنان جهان) یادداشتهای اوریانا فالاچی است درباره وضعیت زنان جهان در هفتهنامه L’Europeo. او برای نگارش این کتاب به کشورهای پاکستان، هند، مالزی، ژاپن و آمریکا سفر کرده است. این کتاب را انتشارات نگاه با ترجمه یغما گلرویی منتشر کرده است.
مترجم درباره عنوان کتاب مینویسد: «این کتاب برگردانیست از Le Sex Inutile 1967. عنوان اصلی این کتاب جنس بیفایده یا جنس بیمصرف است، اما از آنجا که سالها با نام جنس ضعیف برای خوانندگان فارسیزبان شناخته شده، لذا همان عنوان برای کتاب استفاده شد.»
فالاچی خطاب به مخاطبان ایرانی خود گفته است: «ترجمه کتاب یک مرد در ایران مرا خوشحال و شگفتزده کرد. خیلیها هنوز آن کتاب را بهترین اثر من میدانند. هرچند خودم معتقدم بهترین اثرم آن است که فردا خواهم نوشت. از چاپ کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد به زبان فارسی هم احساس خوشبختی خواهم کرد. این دو کتاب را هنوز دوست میدارم. من چندبار به سرزمین قالیهای پرنده سفر و با شخصیتهای سیاسیاش مصاحبه کردهام…»
قصد دارم از کتابهای اوریانا فالاچی چند بخش کوتاه را هم اینجا نقل کنم. پس فعلا برویم سراغ جملاتی از کتاب جنس ضعیف فالاچی. راستی، رسمالخط و زبان کتاب به سلیقۀ مترجم است و من در نقلقولها به آن وفادار میمانم.
جملاتی از کتاب جنس ضعیف
«مشکلای مردا بهچیزایی مثل نژاد، یا پول و شغل برمیگرده، اما مشکلای زنا دور یه موضوع میگرده: زن بهدنیا اومدن!»
«به راج کوماری گفتم که درباره اون اتفاقات خوندم و جملهیی از گاندی رو نقل کردم که در اون مورد گفته بود: هیچ انقلابی را نمیشود عظیم تلقی کرد مگر آنکه زنان یک کشور و نحوه زندهگیشان را دگرگون کند. بدون زنان هیچ انقلابی پیروز نمیشود. شاید زنان از نظر جسمی ضعیفتر از مردان باشند اما از لحاظ روحی نیرویی صدبرابر مردان دارند. اگر میتوانستم ارتش آزادی هند را از زنان تشکیل دهم، بدون شک قبل از یک سال به پیروزی میرسیدم.»
معرفی کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اوریانا فالاچی
کتاب نامه به کودکی که زاده نشد ترجمه مانی ارژنگی ,انتشارات امیر کبیر (این نسخه بهترین ترجمه و کاملترین متن رو داره بین کتاب های دیگه , این کتاب قبل از انقلاب چاپ شده ولی همچنان گیر میاد ,من لینک خریدش رو هم براتون میزارم.
این کتاب اولینبار در سال 2535 شاهنشاهی توسط مانی ارژنگی ترجمه و بههمت انتشارات امیرکبیر منتشر شده است. ویدا مشفق نیز در سال 1355 کتاب را ترجمه کرده و این نسخه با عنوان «نامه به کودکی که هرگز متولد نشد» توسط انتشارات جاویدان روانه بازار کتاب شده است. ترجمه دیگری هم توسط یغما گلرویی انجام گرفته که در سال 1382 توسط انتشارات دارینوش عرضه شده است.
در این کتاب با روایتی اول شخص از فالاچی مواجهایم. زنی باردار که دارد برای جنین درون رحمش نامهای مینویسد و او را از اوضاع جهان و سختیهای زندگی آگاه میکند. این کتاب از پرفروشترین کتابهای اوریانا فالاچی است.
خرید کتاب نامه به کودکی زاده نشد
جملاتی از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
«زندگی بهمعنای خستگی، زندگی بهمعنای جنگهای تکراری روزانه، ارزش لحظات شادیاش فقط مکثهای آنی تندگذر است، که باید بهایی گزاف برای آن پرداخت.»
«گناه آن روز بهوجود نیامد که حوا سیب ممنوعه را بلیعد. آن روز یک فضیلت شکوهمند بهدنیا آمد که به آن نافرمانی میگویند.»
«فکر نکن زندگی برای مرد هم خیلی آسان است. مثلا چون ریش داری، نباید گریه کنی وگرنه همه به تو خواهند خندید.»
«من به خانواده عقیده ندارم. دروغی است ساختۀ کسانی که تشکیلات این جهان را در جهت نظارت موثرتر بر مردم، در جهت بهرهبرداری کاملتر از فرمانبرداری قوانین و اسطورهها، پایه گذاشتهاند. انسان در تنهایی آسانتر طغیان میکند و وقتی با دیگران زندگی میکند، آسانتر تن به قضا میدهد.»
نقد و برسی کامل کتاب نامه به کوکی که زاده نشد
معرفی کتاب گفتوگوهای اوریانا فالاچی
انتخاب و ترجمه مصاحبههای این کتاب با غلامرضا امامی بوده است. وی این مصاحبهها را از منابع گوناگون گرد هم آورده و به فارسی برگردانده است. در این کتاب اوریانا فالاچی مصاحبههایی از او با امام خمینی، مهندس بازرگان، سرهنگ قذافی، شارون، لخ والسا، راکووسکی، و محمدرضا پهلوی آمده است. مصاحبه اوریانا فالاچی با امام خمینی از کتاب صحیفه امام نقل شده؛ اما باقی مصاحبهها از ترجمههای امامی است.
این کتاب را نشر افق روانه بازار کتاب ایران کرده است. ولی پیشنهاد میدم چاپ امیر کبیرشو گیر بیارید و بخونید من اگه پیدا کنم حتما لینکشو براتون میزارم.
جملاتی از کتاب گفتوگوهای اوریانا فالاچی
فالاچی در مصاحبه با بازرگان میگوید: «من با خیلی از دیکتاتورها مصاحبه کردهام و حتی یکی از آنها را نیافتم که خود را دیکتاتور بنامد و یا اینکه بگوید من برای ملتم کاری نمیکنم.»
بازرگان در بخشی از این گفتوگو میگوید: «همهچیز را خواستن و زود خواستن یک عادت قدیمی ایرانیان است که یک دنیا مشکلات و خطرات بههمراه دارد.»
یک دیالوگ هم از مصاحبه اوریانا فالاچی با شارون بخوانیم:
– آقای شارون! آیا شما به خدا اعتقاد دارید؟
– مذهبی نیستم، ولی برخی از دستورات دین یهود نظیر نخوردن گوشت خوک را مراعات میکنم. گوشت خوک نمیخورم. بههرحال تصور میکنم که به خدا اعتقاد دارم. بله، تصور میکنم که میتوانم بگویم به خدا اعتقاد دارم!
– پس لطفا برای کسانی که به خدا معتقد نیستند هم پیش خدا دعا کنید. زیرا این حس وحشتناک را دارم که شما دارید همۀ ما را بهسوی یک فاجعۀ بزرگ سوق میدهید.
در آغاز گفتم که در این یادداشت میخواهم سه کتاب فالاچی را که در اختیار دارم معرفی کنم. با این حال، حالا که تا اینجا آمده و این معرفی کتاب را خواندهاید، شاید خالی از لطف نباشد که بقیه کتابهای اوریانا فالاچی را هم نام ببریم. برای این منظور از ویکیپدیا کمک گرفتهام تا اطلاعات دقیقتر باشد. شاید یکی از همین روزها این کتابها را هم خواندم و اینجا معرفیشان کردم.عکس جلد کتاب هارو هم براتون میزارم تا حضور ذهن داشته باشید نسبت بهشون .
پنه لوپه به جنگ می رود
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
یک مرد
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
گفت و گوهای اوریانا فالاچی
جنس ضعیف (گزارشی از وضعیت زنان در جهان)
اگر خورشید بمیرد
زندگینامه اوریانا فالاچی و مجموعه آثار وی به ترتیب تاریخ(روزشمار) در یک نگاه
- 1929: 29 ژوئن در شهر فلورانس ایتالیا متولد شد. پدرش نجار و از رهبران نهضت مقاومت ضدفاشیست و مادرش خانهدار بود.
- 1944: پیوستن به پارتیزانها و جنگ در جبهۀ ضدفاشیستی.
- 1950: آغاز فعالیت مطبوعاتی در روزنامه ایل ماتینو دلیتالیا چنتراله.
- 1958: انتشار کتاب هفت گناه هالیوود.
- 1961: انتشار کتاب جنس ضعیف.
- 1962: انتشار کتاب پنهلوپه به جنگ میرود.
- 1963: انتشار کتاب لایملایت و خودپرستها.
- 1965: انتشار کتاب اگر خورشید بمیرد.
- 1967: فعالیت بهعنوان خبرنگار جنگی در جنگهای ویتنام، هند و پاکستان، خاورمیانه و آمریکای لاتین.
- 1968: ضرب و جرح و اصابت سه گلوله به وی توسط ارتش مکزیک.
- 1969: انتشار کتاب زندگی: جنگ و دیگر هیچ.
- 1970: انتشار کتاب آن روز در ماه.
- 1972: دریافت جایزههای سنت وینسنت و بانکارلا برای کتاب زندگی: جنگ و دیگر هیچ.
- 1973: آشنایی با آلساندرو پاناگولیس، مبارز یونانی، و ارتباط عاطفی میان آن دو که بعدها در کتاب یک مرد بهشرح آن پرداخت.
- 1974: انتشار کتاب مصاحبه با تاریخ.
- 1975: انتشار کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد.
- 1976: مرگ آلساندرو پاناگولیس در حادثه رانندگی.
- 1979: انتشار کتاب یک مرد. دریافت جایزه ویارِجّو برای همین کتاب.
- 1990: ابتلا به سرطان سینه.
- 1992: انتشار کتاب انشاالله.
- 1993: دریافت جایزه آنتیب برای کتاب انشاالله.
- 2001: انتشار کتاب خشم و غرور.
- 2004: انتشار کتاب مصاحبه اوریانا فالاچی با اوریانا فالاچی و نیروی برهان.
- 2005: پس از سالها اقامت در آمریکا، بازگشت به ایتالیا برای معالجه بیماری. دریافت جایزه تیلر از مرکز مطالعات فرهنگ عامۀ نیویورک. دریافت مدال طلایی شهر میلان و دریافت مدال ملی آموزش و پرورش ایتالیا.
- 2006: 15 سپتامبر. درگذشت اوریانا فالاچی در شهر فلورانس.
دیدگاه خود را بنویسید