دیوید گاگینز به انگلیسی (David Goggins) در کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی با عنوان اصلی (Can't hurt me: master your mind and defy the odds) در این کتاب با روایت تلخ سالهای ابتدایی زندگی گاگینز شروع میشود. روایت صادقانه و بدون سانسور زندگی این نویسنده، مهمترین نقطه قدرت کتاب است. او از همان ابتدا سعی میکند به خواننده بفهماند که حرفهایش را از سر خوشی نزده است. بلکه او هم کسی بود که میتوانست به سادگی در قید و بند شرایط سخت کودکی خود بماند و سرنوشتی را طی کند که محکوم به فنا است. اما او بهصورت عینی و عملی توضیح میدهد که چطور توانست تمام بندهای اطراف خود را بشکند و به جایگاهی برسد که لیاقتش را داشت. گاگینز با روایت این ماجرا شور عجیبی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. او با هنرمندی به خواننده القا میکند که نباید در بند محدودیتهای ذهنی و شرایط زندگی باقی ماند. ما انسانها شگفانگیزتر و قدرتمندتر از آن هستیم که شرایط جلوی رشد و پیشرفتمان را بگیرند. آنچه درونمان وجود دارد، همان من قدرتمندی است که اگر موفق به فعال کردن آن شویم، خواهیم توانست به هرچه میخواهیم برسیم. فقط کافیست بخواهیم و نگذاریم که دیگران برای سرنوشتمان تصمیم بگیرند. اگر دوست دارید شرایط زندگیتان را عوض کنید و به دنبال منبعی برای انگیزه میگردید، احتمالا این کتاب انتخاب مناسبی برای شما باشد.
این کتاب توانسته است بهعنوان پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز معرفی شود. همچنین بیش از ۲.۴ میلیون نسخه از این کتاب در سرتاسر جهان بهفروش رفته است و خوانندگان زیادی در سرتاسر دنیا دارد.
دیوید گاگینز در این کتاب به شما نشان میدهد که واقعاً چه کسی هستید و چه تواناییهایی دارید؟ یقیناً گمان میکنید به این موضوع واقفید؛ اما باورِ شما حقیقت را نشان نمیدهد. انکار، بزرگترین منطقهی امن است. نگران نباشید. شما تنها نیستید. در سراسر جهان، در هر کشور و شهری، میلیونها نفر با چشمانی بیروح مانند زامبی در خیابانها میگردند، به راحتی عادت میکنند، خود را قربانی میدانند، و از تواناییهایشان بیخبرند.
حقیقت این است که همهی شما انتخابهای محدود کننده و طبق عادت میکنید. این مسئله مانند غروب آفتاب طبیعی و عادی، و مانند جاذبهی زمین بنیادی است. ذهنتان همینطور شکل میگیرد. به همین دلیل است که انگیزهها از بین میروند. حتی بهترین سخنرانیِ انگیزشی یا روش خودیاری نیز فقط تأثیری موقتی دارند. آنها سیستم مغزتان را درست نمیکنند؛ آرزوهایتان را بزرگ و زندگیتان را شادتر نمیکنند. انگیزه تقریباً هیچکس را تغییر نمیدهد.
انسانها با مطالعه و عادت و خواندنِ داستان تغییر میکنند. شما به کمک کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی میفهمید که وقتی از بیشترین ظرفیتتان استفاده کنید ذهن و جسمتان قادر به انجام چه کارهایی خواهد بود. میفهمید چطور به آن ظرفیت دست یابید. وقتی انگیزه یافته باشید، هرچه سر راهتان است به سوختی برای دگرگونی شما تبدیل میشود، از جمله تبعیض نژادی، تبعیض جنسیتی، مصدومیت، طلاق، افسردگی، چاقی، مصیبت، یا فقر.
در حال حاضر دیوید گاگینز به عنوان نماد نیروهای مسلح ایالات متحده و از ورزشکاران برجستهی استقامت در جهان شناخته میشود. او تنها کسی است که تا به امروز موفق شده آموزشهای تخصصی نیروی دریایی، رنجر ارتش و کنترل کننده هوایی تاکتیکی نیروی هوایی ایالات متحده را با موفقیت به اتمام برساند.
او به کمک این کتاب در تلاش است تا شما را متقاعد سازد که از ظرفیت ذهن و جسم خود، بیشترین بهره را ببرید. به عبارت دیگر با گامهایی که در آن مطرح نموده میتوانید به استقبال موفقیت، افتخار و آرامش بشتابید.
این کتاب برای تمام کسانی که از توانایی و استعداد خود بیخبرند و همچنین خود را قربانی شرایط اطرافشان میدانند بسیار مفید و موثر خواهد بود.
بخش هایی از متن کتاب " نمی توانی به من آسیب بزنی "
غذا خوب بود؛ ولی با اینکه شش هفت سال بیشتر نداشتم میدانستم که شامِ خانوادگیِ ما در مقایسه با دیگر خانوادهها فرمالیته و مزخرف است. به علاوه، باید سریع میخوردیم و وقت نبود از آن لذت ببریم؛ زیرا ساعت هفت عصر درها باز میشدند و دیگر حق وقت تلف کردن نداشتیم. باید سر جای خود میبودیم و وسایل نیز باید آماده میبودند.
پدرم مانند کلانتر بود و وقتی پایش را داخل اتاقک دیجی میگذاشت بر ما کاملاً تسلط داشت. با چشمی تیزبین همهی اتاق را بررسی میکرد. اگر خطایی کرده بودیم، فریادش به گوشمان میرسید یا گاهی هم مشتش.
آن سالن زیر نورهای سقفی چیز خاصی به نظر نمیآمد؛ اما وقتی او نورها را کم میکرد، نورهای تزیینیِ قرمز رنگ در میدان میدرخشیدند و در گویهای آینهایِ گردان منعکس میشدند و جذابیت رولر دیسکو را بیشتر میکردند. آخر هفتهها و شبها، صدها اسکیتباز با ازدحام از در داخل میشدند. اکثراً خانوادگی میآمدند و برای ورودی سه دلار و برای اسکیت نیم دلار میپرداختند و وارد زمین میشدند.
اجارهی اسکیتها و مدیریت کل آن ایستگاه با من بود. چهارپایه را مثل چوبِ زیربغل با خودم همهجا میبردم. بدون آن، مشتریان نمیتوانستند مرا ببینند! اسکیتهای بزرگ زیر پیشخوان و سایزهای کوچکتر بالا بودند و باید از قفسهها بالا میرفتم و این باعث خندهی مشتریان میشد. مادرم فقط صندوقدار بود و ورودیه را دریافت میکرد.
برای ترانیس، پول همه چیز بود. وقتی مردم وارد میشدند آنها را میشمرد و هر لحظه درآمدش را حساب میکرد و برای همین، وقتی بعداز تعطیلی کار، به سراغ صندوق میرفت تقریباً از داخل آن خبر داشت. به نفعمان بود که پولها همه سر جایشان باشند.
آشنایی با نویسنده کتاب " دیوید گاگینز "
گاگینز در ۱۷ فوریه ۱۹۷۵ در آمریکا متولد شد. او یکی از دوندگان قدرتمند در رشته اولترا ماراتون است. علاوهبر این، یکی از سخنرانان انگیزشی مشهور و محبوب هم محسوب میشود که توانست خود را با کتاب اخیر خود سر زبانها بیندازد. گاگینز در رشته ورزشی خود چندین رکورد دارد و آنقدر قدرت بدنی بالایی دارد قدرت بدنی بالای او در اندازهای است که از طرف نشریه اوتساید بهعنوان آمادهترین مرد جهان به لحاظ فیزیکی معرفی شده است. گاگینز علیرغم زندگی سخت و طاقتفرسایی که از سر گذراند، در جوانی وارد ارتش آمریکا شد و توانست به سرعت پیشرفت کند. او هماکنون از ارتش کنارهگیری کرده است و بیشتر در حوزه فعالیتهای ورزشی و البته خودیاری فعال است.
خرید کتاب نمی توانی به من آسیب بزنی با ترجمه بسیار زیبا و روان مهرداد سیفی
دیدگاه خود را بنویسید