کتاب خانوم، رمانی بسیار زیبا ، جذاب و تاریخی با موضوعی خاص که معروف ترین و شناخته شده ترین اثر مسعود بهنود است. شخصیت اول داستان کتاب زنی است از خاندان قاجار، نوه مظفرالدین شاه و خواهرزاده محمدعلی شاه که در کودکی توسط خاله اش با دنیایی خارج از دنیای خاله زنکی زنان آن دوره آشنا می شود و هنرمند می شود.سپس خاله اش را از دست می دهد و برای فرار از دست اولین دیو زندگیش یعنی پدرش همراه با کاروان محمد علی شاه به شوروی فرار می کند و آواره می شود، انقلاب مشروطه ایران، انقلاب بلشویکی 1917 ، فرار شاهان و خانواده شاهنشاهی ایران ، روسیه و مصر ، حرکت آتاتورک و به ریاست جمهوری رسیدن آن، جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم، ملی شدن صنعت نفت کشورمان به دست دکتر مصدق را به چشم می بیند.....در کافه دیجی کتاب با ما در همراه باشید با نقد ، بررسی،خلاصه و بخش هایی از متن کتاب زیبای خانوم
«خانوم» شناخته شدهترین اثر مسعود بهنود است.داستانی که سرگذشت زنی از خاندان قاجار، نوه مظفرالدین شاه و خواهرزاده محمدعلی شاه را روایت می کند.قصه شاهزادهی قجری، متولداوایل قرن بیست، که شاهد رویدادهای تاریخی فراوانی در آن قرن پرتلاطم است. "خانوم" دومین کتاب از سهگانه مسعود بهنودمحسوب میشود، اولين کتاب از سهگانه مسعود بهنود «امينه» نام داشت که آن هم داستان یک زن بود: مادر سرسلسله قاجار.
کتاب سوم این تریلوژی، «کوزه بشکسته» نام دارد که حکایت علی، زنی انگليسی، را روایت میکند که همکلاس آخرين پادشاه ايران در سوييس است و در تاريخ ايران نیز نقش مهمی دارد.
رمان «خانوم» روایت ۴۵۱ صفحهای شکلگیری رویدادهای تاریخی طی یک قرن و البته در قالبی داستانی است.
در رمان «خانم»، برخلاف دو رمان دیگر، اثری از فصلبندی معمول دیده نمیشود.
به نقل از مسعود بهنود، نویسنده رمان «خانوم» ؛
این رمان«آگاهانه» به شيوه قصهنويسی بومی ايرانی پرداخته است:
مسعود بهنود: «من قصهنويسی را نه در دانشکده ياد گرفتم نه با خواندن متونی که راجع به شيوه نگارش انواع قصهها و تکنيکهای مربوط به آن چاپ میشود.
من قصهنويسی را از مادر بزرگم ياد گرفتم. وقتی که شبها سرم را میگذاشتم روی سينه او، که آرامترين و مطمئنترين جای دنيا بود، او برایم قصه میگفت؛ و اين قصهها آداب و ترتيبی نداشت.
گاهی وقتها قصهای که میگفت، در فاصله امشب و فرداشب، از نظر زمانی به هم میريخت؛ جلو میرفت يا عقب میماند؛ ولی يک روايت بومی ما بود. من قصه «خانم» و «امينه» را با همين ترتيب و روش نوشتم.
قصهنويسی من روشی سيال است که بابتش هيچ تکنيکی پيدا نکردهام؛ درست شبيه قصهگويی خود ايرانیهاست. حالا من میگويم اين روش را از مادر بزرگم آموختهام، شايد شما از آدمهای جدیتری، مثل نقالهای قهوهخانه، بياموزيد.»
مسعود بهنود خلاصه قصه «خانوم» را اینگونه تعریف میکند:
مسعود بهنود: «خانم در سال ۱۹۰۰ متولد میشود. یعنی وقتی انقلاب مشروطه اتفاق میافتد، خانم شش - هفت ساله است. و چون دختر مظفرالدين شاه قاجار است و در خاندان سلطنتی زندگی میکند با تب و تاب انقلاب مشروطيت آشناست.
مشروطيت اولين حادثه زندگی خانم است که بر او نازل میشود. همزمان با اين اتفاق، يک تراژدی دهشتبار هم در زندگی شخصی او روی میدهد: پدرش، که مرد خوشگذران، زنباره و کثيفی است، قصد تجاوز به او را میکند و مادر فداکارش تنها راهحل پيشرو را اين میداند که خانم را در قافله محمدعلی شاه قاجار، که در حال تبعيد است، روانه غربت کند.
بنابراين، و همزمان با روند داستان، خانوم به همراه محمدعلی شاه به اودسا میرود و در آنجا شاهد فروريزی امپراتوری روسيه میشود.
به عثمانی پناه میبرد و در آنجا نيز شاهد فروريزی خلافت عثمانی و روی کار آمدن آتاتورک میشود.
وی بعد از يک ازدواج نامربوط با يکی از خاندان عثمانی، به جنوب فرانسه میرود و بر اثر فجايعی که بر او وخانوادهاش رفته است به کليسا پناه میبرد.
اما در اين فاصله آلمان کشور فرانسه را اشغال میکند و يک افسر آلمانی، که برای رسيدگی به امور خانواده قاجار مأمور شده است، عاشق خانم میشود و با او ازدواج میکند.
چهارمين فاجعهای که خانوم با آن روبهرو میشود زمانی بروز میکند که پاريس از دست آلمانيها آزاد میشود؛ اگر چه اين زمان برای فرانسه يک شادمانی بزرگ است و فرانسه از دست هيتلر آزاد میشود، اما خانوم شاهد بردن همسرش برای تيرباران است؛ همسری آلمانی که اگر چه افسر هيتلر محسوب میشود اما آلمانی بدی نبوده است.
خانوم برای چندمين بار آواره میشود و اين بار دخترکی به نام مريم هم دارد. او با دخترکش در برلين، که در معرض بمباران متفقين است، گير میافتد. برلين به دست متفقين آزاد میشود و او، پس از اتفاقات تلخی که برايش ايجاد میشود، در شرايط سخت روابط آلمان و اروپا، بناچار با میانجیگری يکی از اعضای سفارت، که از وابستگانش است، به ايران بازمیگردد.
اين بار خانوم خانهای آرام در شمال تهران خريداری میکند و آرامش را به زندگی خود بازمیگرداند تا بتواند در پناه اين آرامش، دخترکش را بزرگ کند. اما در اينجا هم اتفاقاتی تازه در انتظار خاونم است.
نخست آن که معلوم میشود همسر خانوم، يعنی همان افسر آلمانی، کشته نشده است. او بعد از سالها تبعيد در سيبری و اسارت به دست ارتش روس، اکنون لنگانلنگان و پس ازسی سال همسر و فرزندش را پيدا کرده است.
همسر خانوم، پدر مريم خردسال، به خانه باز میگردد. بعد از آن، شاهد وقوع انقلاب ايران و فروريزی حکومت سلطنتی است.
اما قصه خانوم با مرگ او به پايان نمیرسد؛ شرح قصه از زندان اوين و بعد از انقلاب آغاز میشود.
قصه با صحنهای آغاز میشود که مريم، دختر خانوم، بعد از انقلاب روانه اوين شده است. در تهران جنگ و بمباران است و خانم در حال شرح زندگیاش برای نوه خود است.
قصه خانوم از اوين آغاز میشود و با فروريزی برجهای مرکز تجارت جهانی به پايان میرسد
او با روایت کردن اين زندگی هم خيال نوهاش را از مادرش، که در سلول است، منحرف میکند و هم او را میسازد.
شرح حوادث به گونهای است که وقتی نوه بزرگ میشود، قصه هم در حالی تمام میشود که نوه خانم به عنوان گزارشگر سی.ان.ان در حال گزارش واقعه انفجار برجهای دوقلو در نيويورک و حادثه يازدهم سپتامبر است.
تراژدی داستان در اين است که مريم، دختر خانوم، نيز در يکی از اين برجهای دوقلوست. بنابر اين، قصه از اوين آغاز میشود و با فروريزی برجهای مرکز تجارت جهانی به پايان میرسد».
ترجمه انگلیسی رمان «خانوم»
بسياری از کسانی که «خانوم» را به فارسی خواندهاند یا به طور کلی با شيوه نگارش مسعود بهنود آشنایی دارند، ترجمه کردن نثر او را بسیار دشوار میدانند.
اما خانم سارا (فیلیپس) رضايی رمان «خانوم» را به انگلیسی ترجمه و منتشر کرده و کار ترجمه «امينه» را نیز بتازگی به پایان برده است.
به نقل از سارا (فیلیپس) رضایی درباره ترجمه کتاب های مسعود بهنود ؛ (( ترجمه کتاب های مسعود بهنود بسیار دشوار است و برای ترجمه کتاب خانوم کار بسیار دشواری داشته ام )).
سارا (فیلیپس) رضایی: «وقتی داستانهای آقای بهنود را میخوانيم، در مرحله نخست جدا از نثر شيوا و روان تاريخی او که به نظر بسیار ساده میآید، به هنگام ترجمه به زبانی دیگر، مثل انگليسی، مشکلات آشکار میشود.
علت اين امر آن است که اولا ماجرای داستانهای آقای بهنود به يک قرن پيش ايران بازمیگردد؛ يعنی ايران زمان قاجاريه. زبان محاورهای و کلماتی که در آن زمان به کار میرفته با زبانی که امروز با آن سر و کار داريم بسيار متفاوت بوده است.»
هر چند که من مدت ۲۵ سال است که در انگلستان زندگی میکنم و تماس زيادی با ايرانیها و محاورههای فارسی نداشتهام، اما سعی هميشه سعی کردهام مطالعاتم در حوزه ادبيات فارسی را به روز نگه دارم. به همين دليل است که در اين زمينه آشنايی نسبی داشتم.
ضمنا به عنوان مترجم اين شانس را داشتم که به طور دایم با نويسنده در ارتباط بودم. به دليل اين ارتباط مداوم نتيجه کار بهتر شد. مايل نبودم کارم بر پايه حدس و گمان باشد.»
سارا رضایی میگويد روزی که تصميم به ترجمه اين کتاب گرفت به فرزندان خود و به دیگر فرزندان ايرانی نسل فعلی، که بعد از سی سال دوری از وطن و فرهنگ بومی خود به دنيا آمده و بزرگ شدهاند، فکر می کرده است.
به همين خاطر هم تصميم گرفته است ابتدا از اين مجموعه سهگانه «خانم» را، که حوادثش در دوران معاصر میگذرد، ترجمه کند و با اين کار، خواننده را تشويق کند تا کتابهای ديگر را هم دنبال کند.
سارا رضایی: «خانم داستان بسيار جذاب و پرکششی است. اما برای خواندن داستان امينه بايد خواننده با فرهنگ و تاريخ ايران آشنايی قبلی داشته باشد. به همين دليل خوانندگان با خواندن کتاب خانم تشويق میشوند تا کتاب سنگينتری مانند امينه را هم بخوانند.»
دان ماريسون، روزنامهنگار انگليسی و نویسنده فايننشال تايمز، رمان خانوم را «داستانی گيرا از حوادث تاريخی تمدنی بزرگ» معرفی کرده است که «با آثار تاريخی ويکتور هوگو و تولستوی قابل قياس است».
بخش هایی از متن کتاب خانوم
دلم می خواست اخبار و ماجراهایی را که از جبهه های جنگ خوانده و شنیده بودم با او مرور کنم. آرزو داشتم از ماجراهای جنگ و دلاوریهایشان بگوید. به خود دلداری می دادم که پرهیز او از شرح حوادث میدان های جنگ از سر فروتنی است ولی گاهی که کلمه ای می گفت من همان را می قاپیدم و بقیه حکایت را در خیال می بافتم. گاه نیز این فکر آزارم می داد که او این همه با عزالدین گفتگو دارد که تمام ناشدنی است ولی با من جز چند کلمه عاشقانه چیزی نمی گوید. باور نداشتم که او به زنها بهائی نمی دهد و من را قابل آن نمی داند که درباره موضوع های جدی حرف بزند و خوشحالم کند. او روشنفکر و تحصیل کرده بود.
نه، این را باور نمی کردم که مانند مردان مشرق زمین باشد و زنها را شایسته مشورت نداند. هر وقت این فکر موذی به سرم می افتاد سعی می کردم با بالا بردن اطلاعات خودم از تاریخ امپراتوری عثمانی و اخبار جنگ، خود را شایسته همسری با یک قهرمان بسازم با این همه در فرصت هایی که دست میداد دوست داشتم از اف بپرسم آیا راست است که سلطان شب و روز به عبادت مشغول است و یونانی ها دارند به استانبول می رسند.
آیا این درست است که می گویند یونانیان مسلمانان را قتل عام میکنند و کمال پاشا بدون کسب اجازه از شاه فرماندهی تمام نیروها را به دست گرفته و فقط اوست که دارد مقاومت می کند. بالاخره می خواستم بدانم که او دلدار من، در کجا می جنگد، افراد تحت فرماندهی او چند نفر هستند. اما تمام این سئوالها بی جواب ماند. سعید پاشا همیشه با عزالدين در گفتگو و پچ پچ و خنده بود. من و نادی هم در روی نیمکتی نشسته بودیم حرفی نمی زدیم. بالاخره هم آن خبر را عزالدين داد که…
آشنایی با مسعود بهنود نویسنده کتاب خانوم
مسعود بهنود (زادهٔ ۲۸ مرداد ۱۳۲۵) نویسنده، منتقد ادبی،روزنامهنگار ایرانی است. او از سال ۱۳۴۲ به روزنامهنگاری پرداخت و با روزنامههایی همچون تهران مصور و آیندگان همکاری میکرد. او در دههٔ ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی، سردبیر چند نشریه ایرانی بود و سپس به خارج از کشور مهاجرت کرد.
مسعود بهنود نثر شیوا و روانی دارد. به گفتهٔ خودش قصهنویسی را نه بهشکل آکادمیک بلکه از مادر بزرگش یادگرفتهاست.
معرفی آثار مسعود بهنود
- دولتهای ایران از سید ضیا تا بختیار: سوم اسفند ۱۲۹۹ - بیست و دوم بهمن ۱۳۵۷. تهران: جاویدان. ۱۳۶۶.
- حرف دیگر: مجموعهمقالات مسعود بهنود ۶۹–۱۳۶۸. گردآورنده مرتضی فیاضی، طرحها توکا نیستانی. تهران: آرین. ۱۳۷۰.
- دو حرف: مجموعه مقالات. گردآورنده مرتضی فیاضی. تهران: ارین. ۱۳۷۱.
- ضدیاد. تهران: علم. ۱۳۷۴.
- این سه زن: اشرف پهلوی، مریم فیروز، ایران تیمورتاش. تهران: علم. ۱۳۷۴. شابک ۹۶۴-۵۹۸۹-۰۷-۸.
- از دل گریختهها. تهران: علمی. ۱۳۷۶. شابک ۹۶۴-۵۹۸۹-۸۳-۳.
- امینه. تهران: علمی. ۱۳۷۶. شابک ۹۶۴-۵۹۸۹-۴۰-X.
- ۲۷۵ روز بازرگان. تهران: علمی. ۱۳۷۷. شابک ۹۶۴-۴۰۵-۰۴۹-۵.
- مجموعه مقالات حروف (گزیده مقالات دو حرف و حرف دیگر). تهران: علمی. ۱۳۸۰. شابک ۹۷۸۹۶۴۴۰۵۰۵۰۳.
- ما میمانیم (مجموعه مقالات دهه هفتاد). تهران: علم. ۱۳۷۸. شابک ۹۶۴-۴۰۵-۰۳۸-X.
- شاید حرف آخر: مقالات عصر آزادگان، گوناگون، آدینه (مهر ۷۸ - تیر۷۹). تهران: علم. ۱۳۷۹. شابک ۹۶۴-۴۰۵-۱۰۲-۵.
- گلوله بد است: مقالات جامعه، توس، نشاط و آدینه (فروردین ۷۷ - شهریور ۷۸). گردآورنده فریبرز اعتمادی. تهران: علم. ۱۳۷۹.
- کشتگان بر سر قدرت. تهران: علم. ۱۳۸۰. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۰۵-۰۵۵-۸.
- دربند اما سبز. تهران: علم. ۱۳۸۰. شابک ۹۶۴-۴۰۵-۱۳۱-۹.
- خانوم. تهران: علم. ۱۳۸۱. شابک ۹۶۴-۴۰۵-۱۶۷-X.
- بعد از ۱۱ سپتامبر: مجموعه مقالات (زمستان ۸۰ تا بهار۸۲). تهران: علم. ۱۳۸۲. شابک ۹۶۴-۴۰۵-۲۸۶-۲.
- نام و یاد. تهران: علم. ۱۳۸۶. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۰۵-۸۲۱-۹.
- کوزه بشکسته. تهران: علم. ۱۳۸۷. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۰۵-۹۹۳-۳.
کتاب های مشخص شده با رنگ قرمز مشهورترین آثار مسعود بهنود می باشند.
دیدگاههای بازدیدکنندگان
علی سروری
سلام. والا من داستان خوان حرفه ای نیستم و نمیتوانم صاحب نقد و نظر باشم . اما این که علت زندان بودن مریم نباید مشخص میشد؟ از همسرش و این که کیست و چرا نیست و اینها نباید سخنی به میان می آمد؟ و چرا قصد پدر برای تجاوز به دخترش اینقدر ضعیف و در هاله ای در ابهام است؟ آیا فقط نامیدن پدر به لفظ دیو کافیست که این را بفهمیم؟ گاهی چپاندن وقایعی مشهور مثل حمله ی شعبان جعفری و دار و دسته اش به در خانه ی مصدق ،در داستان خیلی تصنعی و نچسب از کار درآمده.
487 روز پیش ارسال پاسخزهره
من رمان خانوم رو خوانده ام. بسیار داستان قشنگ و دلنشینی است. ولی به نظرم ضعف هایی داره. قسمت هایی از داستان همچنان در ابهام باقی موند. در طول داستان همش منتظر بودم جایی در مورد زندگی مریم و اینکه چرا به زندان افتاد؟. اصلا با چه کسی ازدواج کرد؟ و چرا اینقدر در داستان کمرنگ بود؟
10 روز پیش ارسال پاسخایکاش این سوالات رو نویسنده کتاب ببینن و بهمون پاسخ بدن