نغمهساز فاراب» روایتی است که تو را در مرز واقعیت و خیال به تحیر وا میدارد زیرا آنچه میخوانی واقعیتی چنان معجزهگون است که تو را به ژرفای خیال میبرد. داستانی در ستایش موسیقی و رقص جهان خواب و بیداری با نوای عود. علی اکبر والایی، داستان زندگی ابونصر فارابی را از دهه چهل زندگی او آغاز میکند؛ از زیر درختان نارون و تبریزی فاراب، جایی که اولین نشانههای حکمت وجودی او در برخورد با اطرافیان و جلوههای طبیعت رخ مینماید اما بزنگاه داستان آنجاست که قاصدی از دارالخلیفه خراسان به سمت او میآید و دعوت خلیفه را به او میرساند. اما فارابی را با خلیفهای که حکومتش بر جور و جفا پی ریزی شده کاری نیست، برای همین است که با قافلهای به سمت بغداد میرود و داستانهایی خواندنی مثل شفای یک بیمار با نواختن تنبور در طول سفرش شکل میگیرد.
دیدگاه خود را بنویسید