این گزارش داخلی منحصر به فرد از یک مرد و مدیر دولتی در اولدترافورد در سال 2004 آغاز می شود، زمانی که پورتو مورینیو منچستریونایتد را از لیگ قهرمانان اروپا حذف کرد. از آن زمان، نویسنده رابرت بیزلی از دسترسی بی نظیر و تجربه بی نظیری با مورینیو هم در سطح حرفه ای و هم در سطح شخصی لذت می برد. بیزلی که در کنار مورینیو در اولین حضورش در چلسی به گردش پرداخته بود، دوستی با این مربی برقرار کرد که تا به امروز ادامه دارد. او فاش می کند که مورینیو تا چه حد به سرمربیگری انگلیس نزدیک شده است و تلاش تاتنهام برای تضمین او. او حقیقت را در مورد بیزاری خود از آرسن ونگر و آنچه که به طرز تکان دهنده ای در مورد او گفته است و اینکه چگونه رابطه او با آبراموویچ در پشت صحنه انجام شد را فاش می کند. سپس تمام داستانهای جذاب پشت بازیکنانی که خریده است، و آنهایی که به شدت میخواست، اما نتوانست به دست آورد، وجود دارد. این داستان جذاب مورینیو و زندگی در برخی از بزرگترین باشگاه های فوتبال نوشته شده توسط فردی کاملا خودی و نزدیک به او است.
بخش هایی از کتاب؛
- واضح است که تا پایان دوران حرفهایام، هدایت بارسلونا را بر عهده نخواهم گرفت. (بعد از پیروزی 3-2 مقابل بارسلونا در نیمهنهایی لیگ قهرمانان 2010)
- ممکن است حتی یک گاو وسط زمین بگذارید تا درون چمن راه برود و اینگونه وقت بازی را تلف کنید. (در واکنش به وقت تلف کردن نیوکاسل در بازی مقابل چلسی)
- اگر باشگاه چلسی تصمیم به برکناری من بگیرد، من میلیونر میشوم و ظرف مدت چند ماه، باشگاه جدیدی را برای خودم پیدا خواهم کرد. (درباره آیندهاش در باشگاه چلسی)
- من دیگر سرمربی چلسی نیستم، بنابراین نیازی نیست از آنها دفاع کنم، پس فکر میکنم حقیقت است اگر بگویم که دروگبا خوب تمارض میکند. (در واکنش به تمارضِ دروگبا)
- من یک سرمربی هستم، من هری پاتر نیستم. او جادو میکند ولی در واقعیت، جادویی وجود ندارد. سِحر تخیلی است و فوتبال یکچیز واقعی. (بعد از تساوی بدون گل مقابل مایورکا در اولین بازی روی نیمکت رئال مادرید)
دیدگاه خود را بنویسید