وقتی میخواستم به دنیا بیایم از قابله پرسیدم: «سینما اختراع شده؟» گفت: «آره» و من به دنیا آمدم. واقعیت این است که وقتی به کلاس اول دبستان رفتم و باسواد شدم، اولین ذهنیتم این بود که بتوانم داستان بنویسم. یادم میآید که غروبی بهاری با خانواده و اقوام مادریام جمع بودیم. یکی از داییهایم داستان من را با صدای بلند میخواند و مدام تعریف و تمجید میکرد و میگفت: «آفرین کیانوش!» اما من از خجالت در اتاق پنهان شده بودم. سووشون نوشتهی سیمین دانشور را خوانده بودم و خیلی برایم جذاب بود. ولی میدانستم که نمیتوانم در دوران فیلمهای هشت میلیمتری فیلم سووشون را بسازم. نه نویسنده اجازه میداد و نه امکانات مالی برای ساختش داشتم. تصمیم گرفتم بر اساس مرگ یوسف در پایان زمان سووشون داستانی بنویسم که ربطی به سووشون نداشته باشد. از این جهت رفتم به سمت و سوی یک مرگ. اصلا خوشبین نبودم؛ جوانی که از تهران میآید و میخواهد قنات روستایشان را احیا کند. در نهایت با رضایت زندگی کند. .... برگرفته از پشت جلد کتاب
کیانوش عیاری ( متولد ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۰ در اهواز ) نویسنده و کارگردان ایرانی است. او فعالیت سینمایی را با ساخت فیلمهای کوتاه در سینمای آزاد اهواز آغاز کرد. کیانوش عیاری جزو مهمترین و بهترین فیلمسازان بعد انقلاب است که همواره مورد تحسین و ستایش قرار گرفته و در سینمای واقعگرایانه خود صاحب سبک است. عیاری سینمای حرفهای را با نگارش فیلمنامه و کارگردانی فیلم تنوره دیو تجربه کرد. از مشخصههای بارز فیلمهای عیاری سبک واقع گرایانهٔ منحصر به فردش و پرداختن به موضوعات بکر همچون پیوند قلب در فیلم بودن یا نبودن میتوان نام برد. عیاری از سال ۱۳۸۱ به مدت ۵ سال مشغول ساخت سریال روزگار قریب بود که داستان زندگی بنیانگذار طب نوین کودکان در ایران، محمد قریب است. عیاری برای فیلم آبادانیها در سال ۱۹۹۴ برندهٔ جایزهٔ پلنگ نقرهای جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو شد. او برادر داریوش عیاری است.
دیدگاه خود را بنویسید