«عافیتگاه» فیلمنامه ای از «غلامحسین ساعدی» است که تاریخ نگارش آن به سال 1357 برمیگردد، احتمالا آخرین فراورده اشتغال خاطر ساعدی از دنیای «اهل هوا» است، که چندان پرورده نشده است و اثر دست یک سیاح مجذوب را بر خود دارد، البته با نگاه همان آدم دلسوز و علاقه مند به نفسانیات. مایه اصلی فیلم نامه بر پایه سفر وهم آمیز فردی به نام «دکتر جمشید تهرانی» به روستاهای سواحل جنوب دریای فارس تنظیم شده است. بنا به معرفی نویسنده، دکتر تهرانی یک جامعه شناس پنجاه ساله است، با «ادا و اطفار خرده بورژوای غرب زده» که ظاهرا کنجکاو است ولی در بطن کنجکاوی او چیزی جز فضولی نیست. مرد رند، چاخان، حراف و قاضی است. به رغم میل خود، به توصیة مبهم اداره ای که در آن شاغل است، سفر به صفحات جنوب را آغاز می کند، تا درباره «پروژه ادغام استانداردیزاسیون سنتتیک» تحقیق کند؛ پروژه ای که در متن فیلم نامه هیچ توضیحی در باب آن داده نمی شود.
غلامحسین ساعدی (متولد ۲۴ دیماه ۱۳۱۴ در شهر تبریز و درگذشته ۲ آذر ۱۳۶۴ در پاریس ) با نام مستعارِ گوهر مراد، پزشک و نویسنده سرشناس ایرانی بود. ساعدی دستی هم بر نمایشنامه نویسی داشت و با بهرام بیضایی و اکبر رادی از نمایشنامهنویسان زبان فارسی بهشمار میرود. براساس مجموعه هشت داستان عزاداران بَیَل، فیلم گاو توسط داریوش مهرجویی ساخته شد.
او از اوایل تشکیل کانون نویسندگان ایران به آن پیوست، ابتدا به عنوان نماینده نویسندگان به عنوان اعتراض به سانسور با نخستوزیر «هویدا» مذاکره و به «آقای آموزگار» نامه نوشتند که اصلاح شود ولی به نتیجه نرسیدند و سپس کانون نویسندگان را تشکیل دادند. در سال ۱۳۵۶ اولین شب شعر رسمی کشور را تشکیل دادند که سیمین دانشور و شمس آل احمد و خیلی از نویسندگان و شاعران در آن شرکت میکردند که «کتاب ده شب» مربوط به آن شبهاست. ساعدی سال ۱۳۶۴ در پاریس درگذشت و در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد.
دیدگاه خود را بنویسید