«آنتیک» رمانی به قلم «عادله حسینی» متولد 1365 در تهران است که از سوی نشر صدای معاصر منتشر و روانه بازار شده است.
_زودتر ماشینت رو استارت بزن بعدم بخاریش رو روشن کن.
نفس هایش خارج از ریتم دم و بازدم می شوند:
_نشنیدید چی گفتم؟ تو ماشین من چیکار میکنید؟
این بار مرد خونسرد به سمتش سر می چرخاند. با اشاره ی چشم پالتویش را نشان میدهد و انگار دیدار بینشان یک اتفاق عادی و تکراری است، می گوید: پالتوتم که بیشتر حکم ویترین داره و گرما نداره. معطل چی هستی که ماشینت رو روشن نمی کنی؟ مطمئن است او با این بدن عضلانی یخ نکرده است. نمی فهمد چرا به این بحث ادامه می دهد. سعی می کند دست پیش بگیرد، هر چند فقط خودش میداند که دقیقا نمی داند باید چه غلطی بکند:
_منتظر این که شما تشریفتون رو ببرید تا بتونم راه بیفتم.
مرد به معنی نفهمیدن ابروهایش را در هم میکشد و سرش را سؤالی تکان میدهد: یعنی اگه من باشم ماشینت راه نمیره؟ مگه آسانسوره که براش وزن تعیین شده باشه ؟ اووم… البته خدایی برای من یه کم کوچیکه دقت کنی، پاهام سخت جا شده…
و چشمک واضحی به چهره ی نرسیده و طلبکار او می زند.
_شما انگار علاوه بر تعقیب کردن آدما فرهنگ احترام به حریم شخصی رو هم درک نمی کنید. می تونید پیاده بشید، می تونیدم بشینید و با هم بریم اداره ی پلیس اتفاقا دور هم نیست.
دیدگاه خود را بنویسید