«خندههای هراس و تنهایی» اثری داستانی به قلم «مسعود بربر» است. این زمان برههای کوتاه از زندگی پژوهشگر جوانی را روایت میکند که در حال تحقیق دربارهی داستانی بسیار کهن است. او که هم در رابطهی شخصیاش و هم در مراودات کاری همهی درها را به روی خود بسته میبیند، تمام هم و غمش را روی این تحقیق گذاشته و خود را غرق در کار کرده است. اما هر چه در روند کار پیشتر میرود، محدودیتها و گرفتاریهایش مضاعف میشود. مرد مستأصل از این وضعیت و نا امید از یافتن علت این اوضاع، چارهی خود را در به نتیجه رساندن کارش میبیند. در داستان کهنی که موضوع پژوهش اوست، دو شاهزاده به جست و جو و خواستگاری دختری میروند که یکی از آنها در خواب دیده، اما برای این کار باید موانع متعددی را پشت سر بگذارند. در این مسیر دو برادر شناخت تازهای از هم پیدا میکنند و اوضاعشان آنطور که فکر میکردند پیش نمیرود. پژوهشگر جوان اعتقاد دارد اگر تحقیقش به نتیجه برسد، شاید راز پشت پردهی یکی از کهنترین داستانهای گمشدهی تاریخ ادبیات ایران را برملا بکند، رازی که شاید حتی سرگذشت و سرنوشت پسر جوان هم به آن گره خورده باشد.
دیدگاه خود را بنویسید