«کودکی که فروخته شد» رمانی به قلم « اسماعیل یوردشاهیان» است که به شرح درد و رنج گروهی از انسانهای همروزگار میپردازد؛ رنج و درد کودکان برده در جامعۀ بردهداری پنهان و جدید. نویسنده هنگام پژوهش در موضوع کودکان فروختهشده از ملیتهای مختلف به نگارش رمان حاضر اندیشید و رمان را با ساختاری مبتنی بر رئالیسم و به صورت خاطره و گزارش نوشت. رمان از زبان امین، یکی از کودکان بَرده، روایت میشود.«مادرش درحالیکه بهشدت میگریست، باز او را به سینه فشرد. بر گونه و دست و صورتش بوسه زد؛ بوسه و نم اشکهایی که امین هنوز آنها را روی صورتش حس میکرد. مردي که بستۀ پول و کیسههای آرد و گوشت را داده بود، آمد دست او را گرفت و کشید. مادرش با التماس گفت: «تو را به خدا مراقبش باشید. خیلی کوچک است، کاری بلد نیست. به هر کس و خانوادهاي که میدهیدش، بگویید مادرش مجبور بود بفروشدش. بچۀ ساکت و خوبی است.»
دیدگاه خود را بنویسید