«اسفندیار منفردزاده» موسیقیدان، آهنگساز و تنظیمکنندهٔ مشهور ایرانی است که از سال ۱۳۳۵ آهنگسازی را در «رادیو ایران» آغاز کرد و تا 8 سال بعد ادامه داد. قبل از آن مدت کوتاهی در «رادیو نیرو هوایی» و تئاترهای لالهزار عود میزد. او همزمان با تنظیم اپرای تخت جمشید (۱۳۴۶) و فتح بابل (۱۳۴۷) آهنگ فیلمهای هنگامه (۱۳۴۷) و جهنم سفید (۱۳۴۷) هر دو به کارگردانی ساموئل خاچیکیان، را ساخت. آهنگ دو ترانه برای صدای کورس سرهنگزاده در فیلم حسن کچل (علی حاتمی، ۱۳۴۹) نیز از ساختههای اوست.[۳] دوران همکاری وی با مسعود کیمیایی و امیر نادری و بهرام بیضایی درخشانترین دوران کاری وی به عنوان سازندهٔ موسیقی فیلم است. او در این دوران آهنگسازی فیلمهایی چون عمو سیبیلو، گوزنها، تنگنا، داش آکل، خداحافظ رفیق، رضا موتوری و قیصر را به عهده داشت که مشهورترین اثرش موسیقی فیلم قیصر میباشد. او همچنین برای موسیقی متن دو فیلم قیصر و رضا موتوری برنده جایزه از جشنواره فیلم سپاس شد. اکثر کارهای او با صدای فرهاد و گوگوش اجرا شدهاند.منفردزاده از کودکی با مسعود کیمیایی دوست بودهاست.
در ذهن من مهمترین مشخصهی منفردزاده، تفاوتِ اندیشه و بینش و پیشرو بودنِ او در آفرینش است. کارهای شناختهشدهاش در زمانِ خود پیشرو و تازه بوده و در گذر زمان، شاخص هنر زمان خود شدهاند. اما همهی اینها محصول دوران شناختهشدگیِ او از «قیصر» به بعد است؛ پس از آن که توانست پیگیر سلیقهی خود باشد، مدام از خود بگذرد، تجربه کند و خودش را در انتخابهایش بازتاب دهد. در این کتاب میشد خیلی زود از دوران کودکی و نوجوانی گذشت و به کارنامهی شاخص و پرجلوهی او از «قیصر» به بعد رسید و اینچنین او را نابغه و پراستعداد جلوه داد. اما از خود او یاد گرفتهام که کسی دانا به دنیا نمیآید. تلاش و تجربهها و کیفیت زندگیِ انسانهاست که به آنها هویت میدهد. توانمندی در آفرینش هنرمندانه، جدا از آنچه که «استعداد فردی» مینامیم، نیازمندِ تجربهورزی و گذر از سیاهمشقها و در معنا، «پرورش» است. گفتههای او هم میرساند که بیدار و هوشیار زندگی کرده؛ برای تجربه، خطر کرده؛ آرزوهایش را پرورانده و برایشان به پیش رفته است… *متن از مقدمۀ حسین عصاران بر کتاب «شناسنامهی اسفندیار منفردزاده»
دیدگاه خود را بنویسید