کتاب تمرین نیروی حال | اثر اکهارت تله | مترجم فرناز فرود | نشر کلک آزادگان
معرفی کتاب "تمرین نیروی حال" اثر اکهارت تله :
کتاب تمرین نیروی حال نوشته اکهارت تله تلاشی است برای رها کردن فرد از اسارت ذهن و ایجاد یک دگرگونی والای بشری، تلاشی برای یکپارچگی وجود و دستیابی به عمیقترین و لذتبخشترین زندگی. نویسنده در این کتاب کوشیده است تا با تبیین کامل و جامع موانع و مشکلاتی که در مسیر آگاهی و آشنایی عمیق از خود وجود دارد و همچنین با ارائه تمرینات و اقدامات عملی و کاربردی فرد را با خود همراه سازد و تحولی بزرگ و مثبت در زندگی او به وجود آورد.
تله در بخشهای ابتدایی کتاب تلاش میکند نفس فرد را از ذهن او جدا کند و شخص را مجاب کند که از جایگاهی بالاتر بر وجودش نظاره کرده و بر آن مسلط شود تا فرد از این طریق بتواند افکار و ذهنیات خویش را کنترل کرده و حال درونی خودش را بهتر سازد.
یکی از علل مهم وجود درگیریهای متعدد ذهنی و فکری، گرفتار اتفاقات گذشته و نگران رویدادهای آینده بودن است که نویسنده میکوشد راهکارهایی ارائه دهد تا شخص با به کارگیری آنها بتواند حضوری کامل در لحظه حال داشته باشد و مرحله بعدی پذیرش و تسلیم در برابر آنچه در حال حاضر وجود دارد، هست. پذیرشی که آرامشی عمیق و بزرگ با خود به همراه خواهد داشت.
تله در ادامه راهکارهایی برای بهبود سایر جنبههای زندگی و از جمله روابط متقابل با دیگر انسانها هم ارائه میدهد که به نظرم عمل به آنها و به کار بستنشان میتواند تأثیراتی مثبت و بزرگ در زندگی روزمره فرد به وجود آورد.
با وجود کمحجم بودن کتاب، مطالعه آن میتواند برای افراد بسیار مفید و اثربخش باشد و عمل به توصیههای صورت گرفته در آن بهبودهایی چشمگیر در زندگی فردی و روابط با دیگران به وجود آورد.
😃 بخش هایی از متن کتاب " تمرین نیروی حال "
آزادی، هنگامی شروع میشود که درک کنید، شما «فکرکننده» نیستید. همین که تماشاگر فکرکننده شوید، سطح بالاتری از آگاهی فعال میگردد. آنگاه به تدریج متوجه میشوید که در ورای فکر، گستره عظیمی از شعور وجود دارد، که فکر فقط بخش کوچکی از آن است. متوجه میشوید که تمامی چیزهای بهراستی مهم مانند زیبایی، عشق، خلاقیت، شادی و آرامش درونی، از ورای ذهن برمیخیزند. به این ترتیب آهستهآهسته بیدار میشوید.
سروصدای بیوقفه ذهن مانع از آن میشود که قلمروی آرامش درونی را که از وجود جدا نیست، بیابیم
یکی بودن با ذهن به معنای گرفتار شدن در زمان است، یعنی مجبور میشوید تقریباً همواره فقط از طریق یادآوری و پیشبینی زندگی کنید. این وضعیت، فکر شما را بیوقفه مشغول گذشته و آینده میکند و موجب میشود که به شناخت و محترم شمردن لحظه حال بیعلاقه شوید.
ذهن ناآگاهانه عاشق مشکلات است، زیرا مسائل به گونهای به شما هویت میدهند. این وضعیتی متعارف و در عین حال احمقانه است. وجود مشکل به این معناست که شما در ذهن خود درباره وضعیتی فکر میکنید، بی آن که بهراستی بخواهید یا این امکان وجود داشته باشد که در این باره کاری انجام دهید. در نتیجه بهطور ناخودآگاه آن وضعیت را بهصورت جزئی از خود در میآورید.
همیشه میتوانید با حال کنار بیایید، اما هیچگاه نمیتوانید با آینده به توافق برسید و اجباری هم برای این کار ندارید. پاسخ، توان و اقدام مناسب یا منابع لازم، در موقع نیاز در اختیار شما قرار خواهند گرفت، نه پیش و نه پس از آن.
دیدگاه خود را بنویسید