آرنولد شوارتزنگر، بدنساز، بازیگر، تاجر، نویسنده، سیاستمدار و نیکوکار اتریشی است. او در تمام این حوزهها به قله رسیده است. ۸ قهرمانی مسترالمپیا، گرانقیمتترین بازیگر هالیوود و فرماندار سابق کالیفرنیا گوشهای از موفقیتهای اوست. او در کتاب از پدر سختگیرش میگوید و عبارت بدردبخور باش را از او به ارث برده است.آرنولد در این کتاب از زندگی و مسیرهایی که طی کرده میگوید و شما را همراهش میکند. در این کتاب تلاش میکند هفت ابزار در اختیارتان قرار دهد تا با کمک آنها بتوانید به حس رضایت از زندگی برسید و با رسیدن به چشماندازهایتان به زندکی دلخواه خود برسید.
درباره کتاب به درد بخور باش، هفت ابزار برای زندگی
کتاب به درد بخور باش، هفت ابزار برای زندگی دربردارندهٔ ناداستانی در قالبی همچون زندگینامه است. این کتاب هفت فصل دارد. آرنولد شوارتزنگر مدل، تهیهکننده، کارگردان، تاجر، سرمایهگذار، نویسنده، نیکوکار، سیاستمدار، بازیگر و بدنساز اتریشی - آمریکایی است. نکتهٔ جالب توجه دربارهٔ او این است که در تمام حوزههایی که به آنها وارد شده توانسته پیشرفت خوبی کند. او برندهٔ جایزه گلدن گلوب بازیگری و فرماندار سابق ایالت کالیفرنیا است. این اثر به خودزندگینامهای میمانَد که مسیری روشن را بهسوی موفقیت ترسیم میکند. نویسنده به ما نشان داده است که چگونه ابزارها را در خدمت هر آیندهای که برای خود متصوریم، به کار بریم. او بینشهای خود را با داستانهای شخصی، موفقیتهای متحولکننده و شکستهای تهدیدکننده همراه کرده است.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به ۲ گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرند، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص، یا ارائهٔ اطلاعات و به دلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم عامهٔ مردم است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب، یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ «مبتنی بر واقعیت» از هدفهای دیگر ناداستاننویسی هستند. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتوانند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها، نقدهای ادبی.
بخشی از کتاب به درد بخور باش، هفت ابزار برای زندگی
«واقعا برایم ناامید کننده بود. در سال ۲۰۰۶، طی شیوع آنفولانزای مرغی در آسیا، ۲۰۰ میلیون دلار به ایجاد یک ذخیرهٔ استراتژیک از تجهیزات پزشکی برای ایالت کالیفرنیا اختصاص دادم. نام این طرح افزایش ظرفیت سلامت بود و در صورت همهگیری حاوی ۵۰ میلیون ماسک، دو هزار و پانصد دستگاه ونتیلاتور، تجهیزات بیمارستان صحرایی و البته بودجهای اضافی برای حفظ ذخایر بود. ولی پنج سال بعد، در جریان بحران بودجه، جانشینم تامین مالی این طرح را برای صرفهجویی چند میلیون دلار بیشتر قطع کرد. در نهایت تمام ماسکها و ونتیلاتورها غیرقابل استفاده شدند چون کسی پولی برای نگهداری از آنها پرداخت نمیکرد.
در اوایل همهگیری، آن ذخیرهٔ استراتژیک به راحتی میتوانست تمام بیمارستانهای منطقه را پوشش دهد. ولی حالا در این نقطه بودیم، مدیران بیمارستانهای دومین شهر بزرگ کشور چشم به مدیر بزرگترین ایالت کشور داشتند، فرماندار هم نگاهش به رهبر ثروتمندترین کشور تاریخ بشریت بود و هیچ کدام هیچ نظری نداشتند که باید چه غلطی بکنند. تعجبی ندارد که مردم از سیاستمداران متنفرند. هیچکدام از آنها چیزی دربارهٔ بازار آزاد نشنیده بودند؟ به Alibaba.com بروید و ده میلیون ماسک از فلان کارخانه در چین سفارش دهید. یا با یکی از شرکتهای لجستیگی عظیم که کسب و کارشان چیزهایی مانند ماسک است و به صورت عمده محصولاتشان را در سراسر جهانی توزیع میکنند تماس بگیرید. اما نه، چین بد است، به خارجی هم نمیشود اعتماد کرد. ولی اگر مردم خودمان بمیرند مشکلی نیست.
بیکفایتی مرا کاملا دیوانه میکند. با این حال به صورت علنی چیزی دربارهٔ این رهبران نگفتم. البته باید بگویم که روزگاری جای آنها بودم، راه حلهای بحران از دور بسیار ساده به نظر میرسند. اما من همیشه یک قانون دارم: دربارهٔ شرایط هیچ شکایتی نکنید مگر اینکه برای بهبود آن آمادهٔ انجام کاری باشید. اگر مشکلی را میبینید و با راهحلی سراغم نمیآیید، نمیخواهم غرهای شما را در مورد بد بودن شرایط بشنوم. اگر مشکلی به شما انگیزه نمیدهد که درستش کنید، پس نمیتواند آنقدرها هم بد باشد.
و دقیقا کی شکایت کردن ما را برای رسیدن به اهدافمان کمک کرده است؟ برای تحقق یک رویا تلاش میکنند، با غر زدن به آن تجسم نمیدهند. به علاوه، مشکلات و ناملایمات، بخشی عادی از سفر هر فرد است. هر چشماندازی که داشته باشید، مبارزه و کشمکش وجود خواهد داشت. روزگار سخت وجود خواهد داشت. چیزهایی که شاید کمرتان را بشکند. باید یاد بگیرید که چطور این لحظات را مدیریت کنید. باید دنده عوض کردن و یافتن نکات مثبت در چیزها را یاد بگیرید. باید بدانید چگونه شکستی را که تجربه کردهاید ارزیابی و ریسکهایی که در مسیرتان وجود دارند را درک کنید. رویارویی با مشکلات به جای شکایت و غر زدن این فرصت را به شما میدهد تا تمام این مهارتها را تمرین کنید.»
آرنولد آلویس شوارتزنگر (انگلیسی: Arnold Schwarzenegger؛ متولد ۳۰ ژوئیهٔ ۱۹۴۷) نویسنده، بازیگر، بدنساز با اصالت اتریشی-آمریکایی که در برههای نیز وارد سیاست شده بود و مابین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ بهعنوان سی و هشتمین فرماندار ایالت کالیفرنیا مشغول به فعالیت بودهاست. او در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۷ از سوی مجلهٔ تایم بهعنوان یکی از ۱۰۰ نفر از تاثیرگذارترین اشخاص در جهان نام گرفت.
شوارتزنگر وزنه زدن را در ۱۵ سالگی آغاز کرد و در ۲۰ سالگی عنوان مستر یونیورس را به دست آورد و پس از آن هفت بار در مسابقه مستر المپیا برنده شد. جالب است بدانید که در دو دوره از سالهای مسابقه خود او تنها شرکت کننده بود. زیرا تمام رقبای او در مسابقات غیر مجاز شرکت کرده بودند. او چهرهای برجسته در بدنسازی است و کتابها و مقالات زیادی در این باره نوشتهاست. فستیوال ورزشی آرنولد که دومین رویداد مهم بدنسازی پس از مستر المپیا محسوب میشود، به نام او نامگذاری شدهاست. او در مستند بدنساز تپش آهن (۱۹۷۷) ظاهر شده و برای بازی در گرسنه بمان (۱۹۷۶) برندهٔ جایزهٔ گلدن گلوب شد. شوارتزنگر از بدنسازی بازنشسته شد و به عنوان ستارهٔ اکشن هالیوود به شهرت جهانی دست یافت؛ نقش برجستهٔ او در سال ۱۹۸۲ و در فیلم حماسهای کونان بربر و دنبالهٔ آن کونان ویرانگر (۱۹۸۴) بود.[۵] او نقش نابودگر را در چند فیلم علمی تخیلی مجموعهٔ نابودگر از جمله نابودگر (۱۹۸۴) و نابودگر ۲: روز داوری (۱۹۹۱) ایفا کردهاست. دیگر فیلمهای اکشن موفق او عبارتند از کماندو (۱۹۸۵)، مرد فراری (۱۹۸۷)، غارتگر (۱۹۸۷)، داغ سرخ (۱۹۸۸)، یادآوری کامل (۱۹۹۰) و دروغهای حقیقی (۱۹۹۴)؛ و همچنین فیلمهای کمدی دوقلوها (۱۹۸۸)، پلیس کودکستان (۱۹۹۰)، جونیور (۱۹۹۴) و جیرینگ ادامهدار (۱۹۹۶).[۶] او بنیانگذار شرکت تولید فیلم اوک پروداکشنز است.
مشاهده کتاب های انتشارات گلگشت
دیدگاه خود را بنویسید