کتاب چرا خوشبخت باشی، وقتی می تونی معمولی باشی؟ نویسنده : جانت وینترسن , ترجمه: میعاد بانکی , انتشارات سخن
معرفی کتاب چرا خوشبخت باشی، وقتی می تونی معمولی باشی؟ اثر جانت وینترسن
رمانهای جسورانه و افشاگرانه ژانت وینترسون تحسین گستردهای را برای او به ارمغان آورده است و او را به عنوان یکی از چهرههای اصلی در ادبیات جهان معرفی کرده است. او تعدادی از تحسینبرانگیزترین کتابهای چند دهه گذشته را نوشته است، از جمله اولین رمان پرفروش بینالمللیاش، پرتقالها تنها میوه نیستند، داستان دختر جوانی که توسط والدین پنطیکاستی به فرزندخواندگی گرفته شده است.
کتاب چرا خوشبخت باشی، وقتی می تونی معمولی باشی؟
خاطراتی در مورد کار یک زندگی برای یافتن خوشبختی است. این کتابی پر از داستان است: در مورد دختری که در خانهاش حبس و تمام شب را در آستان خانه نشسته است. درباره یک متعصب مذهبی که به شکل مادری مبدل شده و دو دسته دندان مصنوعی و یک هفت تیر در کمد دارد و منتظر آرماگدون است. در مورد بزرگ شدن در یک شهر صنعتی شمال انگلستان که اکنون غیرقابل تشخیص است. در مورد جهان به عنوان یک زباله دان کیهانی این داستان این است که چگونه گذشته ای دردناک، که وینترسون فکر می کرد آن را روی آن نوشته و دوباره نقاشی کرده است، در اواخر زندگی او را به دام انداخت و او را به سفری به جنون و دوباره به بیرون فرستاد تا در جستجوی مادر بیولوژیکی اش باشد. همچنین کتابی درباره ادبیات دیگران است، کتابی که نشان میدهد چگونه داستان و شعر میتوانند رشتهای از چراغهای راهنما را تشکیل دهند، قایق نجاتی که هنگام غرق شدن از ما حمایت میکند.
نامزد جایزه جودی گراهن سال 2013
برنده جایزه ادبی لامبدا سال 2013
نامزد مدال اندرو کارنگی سال 2013
بخشهایی از متن " کتاب چرا خوشبخت باشی، وقتی می تونی معمولی باشی؟ "
روزی روزگاری، توی اکرینگتونِ لنکشر، خیابانی بود که خانههایش همتراز بودند و بههمچسبیده؛ اسم خانههای آنشکلی را گذاشته بودیم دو اشکوبه: دو اتاق طبقهٔ پایین، دو اتاق طبقهٔ بالا. من و پدر و مادرم شانزده سال توی چنین خانهای کنار هم زندگی کردیم. من برداشت خودم را تعریف کردم؛ وفادارانه و مندرآوردی، دقیق و تحریفشده، درهمآمیخته در زمان. مثل تمام داستانهای کشتیشکستگان، خودم را قهرمان نشان دادم. کشتیشکسته بودم و پرت شدم به ساحل انسانها، ولی درمجموع انسانیتی ندیدم، و بهندرت مهربانی دیدم.
به بخش ساختگی کتاب پرتقال که فکر میکنم، بهگمانم اینکه داستانی نوشتم که نشان میدهد با شرایط سخت کنار آمدهام از همهچیز ناراحتکنندهتر است. داستان اصلی خیلی دردناک بود. نتوانستم شرایط سخت را تاب آورم.
اغلب، بهشیوهٔ پرسشهای بله و خیر، از من میپرسند توی کتاب پرتقال چهچیزی «حقیقت دارد» و چهچیزی «حقیقت ندارد». توی مؤسسهٔ کفنودفن کار کردهام؟ بستنیفروش دورهگرد بودهام؟ توی خیمه مراسم انجیلخوانی برگزار میکردهایم؟ خانم وینترسن ایستگاه رادیویی خودش را راهاندازی کرده بود؟ واقعاً گربههای نر را با تیرکمان فراری میداد؟
نمیتوانم به این پرسشها پاسخ بدهم. میتوانم بگویم توی رمان پرتقال شخصیتی هست به اسم اِلسی شهادتدهنده۸ که مواظب جِنِت کوچولوست و در برابر ضربههای مادر حکم ضربهگیر را دارد.
این شخصیت را خلق کردم چون نمیتوانستم نبودش را تاب آورم. خلقش کردم چون آرزو داشتم اوضاع همینجور باشد. بچهای منزوی که باشی برای خودت دوست خیالی دستوپا میکنی.
توی زندگیام السیای نبود. هیچکس شبیه السی نبود. توی زندگی خیلی بیشتر از این حرفها احساس تنهایی میکردم.
آشنایی با نویسنده کتاب " جنت وینترسن "
Jeanette Winterson
جِنِت وینترسن، زادهٔ ۱۹۵۹ در منچسترِ انگلستان، نویسنده، روزنامهنگار و استاد دانشگاه است. شرایط عجیب زندگیاش باعث شد سال ۱۹۸۵ رمان نیمهخودزندگینامهٔ تحسینشدهاش (پرتقال تنها میوهٔ روی زمین نیست) را منتشر کند و به شهرت برسد. وینترسن یکی از خاصترین و عجیبترین نویسندگانیست که دههٔ ۸۰ ظهور کرد و تا به امروز جوایز ادبی متعددی را از آن خود کرده. تغییر فرم نوشتار یکی از ویژگیهای اوست. خواندن کتابهایش به تمرکز احتیاج دارد؛ در کتابهایش از روایت خطی پیروی نمیکند و معتقد است یکی از راههای جذابشدن روایتْ تنوع فرم و ساختار است. خودش چنین میگوید: «بهنظرم روایت تودرتو خیلی لذتبخش است. روایت خطی برایم مفهومی ندارد؛ نه افکارمان خطیست، نه زندگیمان. ذهن ما بیشتر شبیه به یک هزارتوست تا بزرگراه؛ ممتد و سرراست نیست و هر پیچ به پیچی دیگر منتهی میشود. البته بههمریخته هم نیست. حل یک معادلهٔ پیچیدهٔ ریاضیْ دشوار است چون X و Y هرگز ارزش یکسانی ندارند.» وینترسن نه از سر تصادف، که کاملاً آگاهانه و حسابشده پیچیده و استعاری مینویسند. شیوهٔ روایت زندگیاش هم بسیار متفاوت و عجیب است و گاهی بیمقدمه از جامعه، مذهب، سیاست، هنر، ادبیات، اساطیر و... حرف میزند. از ادبیات تجربی و خلاقانه واهمهای ندارد و میکوشد صاحبسبک باشد و همین همراهنبودن با تصورات مخاطب باعث میشود کتابش بسیار خاص باشد و در یاد بماند.
مجموعه آثار
- پرتقال تنها میوه نیست (۱۹۸۵)
- اشتیاق (۱۹۸۷)
- جنس گیلاس (۱۹۸۹)
- تننوشته (۱۹۹۲)
- عینیتهای هنر، هنرها و دروغها (۱۹۹۵)
- تقارن (۱۹۹۷)
- جهان و دیگر دنیاها (۱۹۹۸)
- پاور بوک (۲۰۰۰)
- پادشاه کاپری (۲۰۰۳)
- وزن (۲۰۰۵)
- خدایان سنگی (۲۰۰۷)
- نبرد خورشید (۲۰۰۹)
- چرا خوشبخت باشی، وقتی میتونی معمولی باشی؟ (۲۰۱۱)
دیدگاه خود را بنویسید