کتاب آیلار (رمان)

رمان آیلار نویسنده: مریم معجونی انتشارات: علم

از {{model.count}}
تعداد
نوع
ویژگی‌های محصول
  • قطع /نوع جلد: رقعی / شومیز
  • تعداد صفحات: 368
  • موضوع | subject: رمان ایرانی
  • سال چاپ / نوبت چاپ: چاپ اول / 1388
  • شابک 13 رقمی | ISBN-13: 9789644059308
  • مناسب برای گروه سنی | Reading age: تمام سنین
  • وضعیت محصول: نو
  • توضیحات تکمیلی⛔: جزو رملن های کمیاب و نایاب
تعداد
نوع
تعداد
نوع
فروشنده فروشنده: دیجی کتاب
فروشنده ضمانت اصالت و سلامت فیزیکی کالا

ناموجود
  • {{value}}
🔔 آخرین بروزرسانی 🚨 1403/09/04
کمی صبر کنید...

معرفی رمان "آیلار" اثر مریم معجونی؛ «ترانه» و «امیر» برای به دنیا آمدن سومین فرزندشان با پسرشان «کامران» و طفل شش‌ماهه‌شان «نغمه» به سوی شهر حرکت می‌کردند. درد زیاد ترانه باعث توقف ماشین و پیاده شدن همة آنها شد. بعد از مدتی راه رفتن، به خاطر وضع اضطراری که برای او پیش آمد، به سرعت سوار ماشین شدند، اما نغمه را جا گذاشتند. «گل جمال» که گوسفندان را برای چریدن به آنجا برده بود، با صدای پارس سگش به محلی که نغمه جا مانده بود رفت و او را با خود به خانه برد و دست همسرش «ناز بی‌بی» سپرد تا او را تمیز و سیر کند، سپس ماجرا را با کدخدا درمیان گذاشتند و او پیشنهاد داد تا پسرعمویش، که فرزندی ندارد و در عین حال از وضع مالی خوبی برخوردار است، نوزاد را بزرگ کند. مدتی تا آمدن آنها برای دیدن نوزاد طول کشید و نازبی‌بی هر روز به او وابسته‌تر می‌شد تا این که آنها آمدند و مهر نوزاد به دلشان افتاد... اکنون‌ می‌توانید‌ این رمان فوق العاده زیبا را به صورت آنلاین از‌ سایت‌ دیجی ‌کتاب‌ خرید‌ نمایید.جهت معرفی‌ کامل‌ کتاب‌ ها به‌ همراه‌ خلاصه،نقد ‌و‌بررسی و بخش هایی از کتاب ...‌ به کافه دیجی ‌کتاب مراجعه نمایید.

محصولات مرتبط

دختری از تبار طبیعت، پرشور چون رود و فریبنده همچون انوار نقره فام خورشید، شیطون و دوست داشتنی که میتونه شهری رو به هم بریزه در عنفوان جوانی و نشاط پی به رازی شگرف میبرد، رازی که زندگیش را دگرگون میسازد. از کشف این راز نمی داند بگرید، یا خوشحال باشد. بهت زده به خواستگارش مینگرد. برایش سخت است که به خود بقبولاند عاشق دل خسته اش کسی نیست جز برادر…..

خلاصه رمان آیلار
– خواهش مي كنم امير سريعتر برون…
– باشه عزيزم نترس الان مي رسونمت به بيمارستان…
– اي واي خدا ديگه طاقت ندارم…
در حاليكه درد تمام پيكر ظريفش را احاطه كرده بود با نگراني به صندلي عقب نگريست چهره ي گرفته و غمگين طفل خرد سالش قلبش را به درد آورد .به سختي لبخندي زد و گفت:
– چيه كامي جون اين چه قيافه ايه كه گرفتي؟
ناگهان صداي گريه ي پسر بچه فضاي كوچك اتومبيل را پر كرد:
– شما داريد مي ميريد؟

ترانه دستش را به طرف كامران دراز كرد و دست كوچك و لطيف پسر خرد سالش را در دست گرفت و نوازش داد:
– كي گفته ماماني داره مي ميره؟ فقط ني ني كوچولومون كمي عجله داره مي خواد زودتر از موعد بياد و داداش نازش رو ببينه………
كامي كه از صحبت هاي مادرش چيزي نمي فهميد. حرف او را قطع كرد و گفت:
– يعني شما نمي ميريد؟

امير از درون آيينه به چهره ي نگران فرزندش انداخت و گفت:
– نه عزيزم ماماني فقط يه كم دلش درد گرفته همين…
– يعني نمي ميره؟
نه عزيزم مگه هر كسي كه دلش درد بگيره مي ميره؟ نغمه خوابه يا بيداره؟
كامي به چهره ي آرام نغمه ي شش ماهه كه درون صندلي كودكش به خوابي عميق فرو رفته بود نگريست…

قطع /نوع جلد
رقعی / شومیز
تعداد صفحات
368
موضوع | subject
رمان ایرانی
سال چاپ / نوبت چاپ
چاپ اول / 1388
شابک 13 رقمی | ISBN-13
9789644059308
مناسب برای گروه سنی | Reading age
تمام سنین
وضعیت محصول
نو
توضیحات تکمیلی⛔
جزو رملن های کمیاب و نایاب

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...
اشتراک‌گذاری
این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!