«چون دوست دشمن است» رمانی به قلم «سیمین جلالی» نویسنده و رمان نویس ایرانی است که توسط نشر نسل نواندیش منتشر و ورانه بازار شده است.
بخش هایی از متن کتاب . . .
وارد اتاق كه شدم، در را پشت سرم بستم و خودم را روی تخت رها كردم. پلكهایم را روی هم گذاشتم و در عرض تختخواب دراز كشیدم. لحظاتی طولانی به همان حال ماندم. سپس از جا برخاستم و روسری را از سر باز كردم. در کمد را که گشودم چشمم به ردیف لباسهای اصلان افتاد كه مرتب و منظم به چوبلباسی آویزان بود. نفسی بلند كشیدم، در كمد را بستم و زیر لب از خودم پرسیدم: «با این لباسها چه كنم؟» پس از آویزان كردن مانتوام در سمت دیگر كمد، به خودم جواب دادم: «باید یه بلایی سرشون بیارم دیگه.» دستم به دستگیرهی كمد چسبید و ناگهان صدای گریهام فضای كوچك اتاق را پر كرد. روی لبهی تخت نشستم و با صورتی اشكآلود به اطرافم نگاه كردم. عاطفه وارد اتاق شد. روبهرویم ایستاد و به كمد تكیه داد و سعی كرد با گفتن جملات تسلابخش آرامم كند: «گریه نداره مامان. بابا راحت شد. خودت بهتر میدونی با اون وضع اسفبارش هر لحظه بهش چی میگذشت! تو راضی بودی زنده باشه و بازم درد بكشه؟»
دیدگاه خود را بنویسید