کتاب حاضر گفتگویی است میان کیوان باژن و عمران صالحی، یکی از طنز نویسان جدی کشورمان؛ دبیر مجموعه محمدهاشم اکبریانی و ناشر اثر انتشارات ثالث است. کتاب حاضر که یک جلد از مجموعه ای بیست جلدی است که به منظور دست یابی به اطلاعاتی از زندگی شخصی و فعالیت ادبی، سیاسی و فرهنگی بزرگان عرصه ادبیات معاصر ایران، که آگاهی از آن ها به جهت تحلیل آثار و تحقیق درباره جامعه و شرایط ادبی ضروری می باشد، فراهم آمده است. تمام مطالب موجود براساس گفت و گوی شفاهی شکل گرفته، چنان چه شخص مورد نظر در قید حیات باشد مصاحبه تنها با او و اگر چشم از جهان فروبسته باشد، با دوستان، آشنایان و همکارانش صورت گرفته است.
آشنایی با عمران صلاحی
عمران صلاحی در یکم اسفند سال ۱۳۲۵ در امیریه (تهران) از پدری اردبیلی و مادری مهاجر در تهران متولد گردید.
خود او در کتاب «تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران، عمران صلاحی» نشر ثالث صفحه ۱۸ دربارهٔ تاریخ تولدش میگوید: «من در سال ۱۳۲۵ در تهران متولد شدهام. در محلهٔ امیریهٔ مختاری. البته آن طور که شناسنامهام میگوید باید این اتفاق غیرمنتظره و کمی هم عجیب در اول اسفند اتفاق افتاده باشد. اما خالهٔ بزرگم میگفت ۱۰ تیرماه متولد شدهام.» که البته او خود بیشتر بر ۱ اسفند تأکید داشت.
صلاحی تحصیلات ابتدایی خود را در شهرهای قم، تهران به پایان رساند. نخستین شعر خود را در مجلهٔ اطلاعات کودکان به سال ۱۳۴۰ چاپ کرد. پدر خود را در همین سال از دست داد.
عمران صلاحی نوشتن را از مجلهٔ توفیق و به دنبال آشنایی با پرویز شاپور در سال ۱۳۴۵ آغاز کرد. سپس به سراغ پژوهش در حوزهٔ طنز رفت و در سال ۱۳۴۹ کتاب طنزآوران امروز ایران را با همکاری بیژن اسدیپور منتشر کرد که مجموعهای از طنزهای معاصر بود. او شعر جدی هم میسرود و نخستین شعر او در قالب نیمایی در مجلهٔ خوشه به سردبیری احمد شاملو در سال ۱۳۴۷ منتشر شد.
صلاحی سپس در سال ۱۳۵۲ به استخدام رادیو درآمد و تا سال ۱۳۷۵ که بازنشسته شد به این همکاری ادامه داد. او همچنین سالها همکار شورای عالی ویرایش سازمان صدا و سیما بود.
وی با گل آقا با نامهای مستعار ابوقراضه، بلاتکلیف، کمال تعجب، زرشک، تمشک، ابوطیاره، پیت حلبی، آب حوضی، زنبور، بچهٔ جوادیه، مراد محبی، جواد مخفی، راقم این سطور و… و مجله بخارا همکاری داشت.
عمده شهرت صلاحی در سالهایی بود که برای مجلات روشنفکری آدینه، دنیای سخن و کارنامه بهطور مرتب مطالبی با عنوان ثابت حالا حکایت ماست مینوشت و از همان زمان وی بر اساس این نوشتهها آقای حکایتی لقب گرفت و بعدها توسط انتشارات مروارید به چاپ رسید و چاپ کتاب در سال ۱۳۹۳ به نوبت چهارم رسید. از او آثاری به زبان ترکی آذربایجانی نیز در دست است.
به تازگی (1398) کتاب «حوا خودش بهشت است» که به زندگی، شعر و طنز عمران صلاحی میپردازد توسط داوود ملکزاده نگارش شده و از سوی انتشارات آرادمان و انتشارات بلم منتشر شده است.
زندگی شخصی عمران صلاحی
او در سال ۱۳۵۳ با هایده وهابزاده ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای یاشار و بهاره است.
درگذشت
عمران صلاحی ساعت ۴ عصر ۱۱ مهر ماه سال ۱۳۸۵ با احساس درد در قفسه سینه راهی بیمارستان کسری شد و از آنجا به بیمارستان توس منتقل شد و در بخش سیسییو بستری شد. همان شب پزشکان از بهبود وضعیت وی قطع امید کردند و سحرگاه از دنیا رفت. ساعاتی پس از درگذشت وی جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایران در برابر بیمارستان توس حاضر شدند.
دیدگاه خود را بنویسید