«رقص پروانه ها» نام رمانی زیبا به قلم «مونا امین سرشت» است که توسط انتشارات شقایق منتشر و روانه بازار شده است. «ابریشم» بعد از فوت مادرش فکر میکرد بدبختترین آدم دنیاست.
یک سال طول کشید تا به کمک اطرافیانش بتواند به زندگی برگردد.
.همان موقع خدا آدمهایی را سر راهش قرار داد تا به او بفهماند تلخی زندگیاش در برابر مشکلات آنها هیچ است
...ابریشم توانا، بعد از آشنایی با خانوادهی یغمائی، با دنیای بچگانهاش خداحافظی کرده و چشمش به دنیای بزرگتری باز شد
!رو به آدمی که مرگ برایش مثل یه شوخی بود
بخش هایی از متن کتاب . . .
.قلبی که تپش از یادش رفته بود، کمکم تکان خورد و شروع به حرکت کرد
.تپشهایش که محکمتر شد، ذهنم هم شروع به فعالیت کرد تا بتواند معنی حرفهایش را درک کند
هنوز هم با خودم در حال کلنجار بودم که با جملهی آخرش حس کردم از شدت هیجان ممکن است از حال بروم
با بیرحمی تمام داشتم خودم را شکنجه میدادم و به بدترین چیزهایی که ممکن بود بشنوم فکر میکردم
برای همین هم این جمله و این درخواست... خیره نگاهش کردم
دیدگاه خود را بنویسید